پرتاب مناسب
throw a fit
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• explode in emotions, be divorced
جملات نمونه
1. My mother threw a fit when she saw what a mess we'd made of her kitchen.
[ترجمه سارا] مادرم وقتی دید که ما چه گندی به آشپزخانه اش زدیم، قشقرق به راه انداخت.
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که ما از آشپزخانه او درست شده بودیم، مادرم جا به جا شد[ترجمه گوگل]مادرم وقتی با دیدن چیزی که ما از آشپزخانه اش دیدیم دیدیم، مناسب بود
2. She'll throw a fit when she sees the mess you've made.
[ترجمه شهرام اسدی] Thrrow afit به معنای از کوره در رفتن میباشد
[ترجمه ترگمان]اون وقتی ببینه که تو چه دردسری درست کردی، غش می کنه[ترجمه گوگل]هنگامی که او ظاهری که شما ساخته اید می بیند که مناسب است
3. I can't tell my parents - they'd throw a fit!
[ترجمه پرستو واصلی] من نمیتونم به پدر و مادرم بگم، جنجال به پا میکنن
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به پدر و مادرم بگم[ترجمه گوگل]من نمی توانم پدر و مادرم را بگویم - آنها مناسب را پرتاب می کنند!
4. My dad will throw a fit if he finds out!
[ترجمه ترگمان]! اگه بفهمه، بابام جور درمیاد
[ترجمه گوگل]پدرم اگر بخواهد متوجه شود، مناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]پدرم اگر بخواهد متوجه شود، مناسب خواهد بود
5. Rogers threw a fit when he didn't get the sales account.
[ترجمه ترگمان]Rogers زمانی مناسب بود که حساب فروش را دریافت نکرده بود
[ترجمه گوگل]راجرز مناسب بود زمانی که او حساب فروش را دریافت نمی کند
[ترجمه گوگل]راجرز مناسب بود زمانی که او حساب فروش را دریافت نمی کند
6. When I refused he threw a fit.
[ترجمه ترگمان] وقتی که من قبول نکردم که اون غش کنه
[ترجمه گوگل]وقتی من از او ناراحت شدم
[ترجمه گوگل]وقتی من از او ناراحت شدم
7. Don't throw a fit every time I have to go.
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که باید برم به درد نخور
[ترجمه گوگل]هر زمانی که من باید بروم، مناسب نیست
[ترجمه گوگل]هر زمانی که من باید بروم، مناسب نیست
8. Father will throw a fit when he hears that the house has been burgled.
[ترجمه ترگمان]پدر وقتی بشنوه که خانه پر از آب و هوا بوده، حسابی جا به جا می شه
[ترجمه گوگل]پدر هنگامی که می شنود که خانه درهم شکسته شده است، مناسب می شود
[ترجمه گوگل]پدر هنگامی که می شنود که خانه درهم شکسته شده است، مناسب می شود
9. Your father will throw a fit when he hears what you have done.
[ترجمه ترگمان]پدرت وقتی بشنوه که تو چیکار کردی باه اش جور در میاد
[ترجمه گوگل]پدر شما زمانی مناسب خواهد بود که او آنچه را که انجام داده است بشنود
[ترجمه گوگل]پدر شما زمانی مناسب خواهد بود که او آنچه را که انجام داده است بشنود
10. Mom a large sigh My husband is going to throw a fit when he sees this.
[ترجمه ترگمان]مادر آه بلندی کشید و گفت: شوهرم هر وقت این کار رو می کنه غش می کنه
[ترجمه گوگل]مامان بزرگ آه شوهر من می خواهد برای پرتاب مناسب زمانی که او این را می بیند
[ترجمه گوگل]مامان بزرگ آه شوهر من می خواهد برای پرتاب مناسب زمانی که او این را می بیند
پیشنهاد کاربران
از کوره دررفتن
حسابی عصبانی شدن
کلمات دیگر: