کلمه جو
صفحه اصلی

workfare


(امریکا) کار در برابر دریافت اعانه

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) کار در برابر دریافت اعانه


انگلیسی به انگلیسی

• temporary jobs provided by the government in order to create jobs for the unemployed

جملات نمونه

1. Mr Lamont can forget about workfare or any other wheezes the Treasury may have dreamt up.
[ترجمه ترگمان]آقای لامونت می تواند در مورد workfare یا هر خس خس دیگری که خزانه داری ممکن است خواب داشته باشد را فراموش کند
[ترجمه گوگل]آقای لامونت می تواند درمورد کار و یا هر چیز دیگری که ممکن است خزانه داری را از بین ببرد فراموش کرده است

2. Whether workfare would provide other factors they identified is less certain.
[ترجمه ترگمان]این که آیا workfare عوامل دیگری را که شناسایی کرده اند، کم تر مشخص می کند یا نه
[ترجمه گوگل]این که آیا نیروی کار عوامل دیگری را که شناسایی کرده اند فراهم می کند، کمتر مشخص است

3. Similarly, workfare might expose people to the stigma and frequent humiliations that are damaging to health.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، workfare ممکن است مردم را در معرض ننگ و humiliations مکرر قرار دهد که به سلامتی آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، نیروی کار ممکن است مردم را در معرض ننگ و تحقیر های مکرر قرار دهد که به سلامت آسیب می رساند

4. Workfare systems, in which people contribute some kind of productive labor in return for public support, are certainly an alternative.
[ترجمه ترگمان]سیستم های Workfare که در آن مردم به نوعی کار مولد در ازای حمایت عمومی کمک می کنند، قطعا یک جایگزین هستند
[ترجمه گوگل]سیستم های کاریابی، که در آن مردم به نوعی از کار مولد در عوض حمایت عمومی حمایت می کنند، قطعا یک جایگزین است

5. In the early 1930s, Roosevelt believed in "workfare" and Hoover made loans to bankers.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۳۰، روزولت به \"workfare\" و \"هوور\" اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]روزولت در اوایل دهه 1930 به کار �اعتقاد داشت� و هوور وام به بانکداران داد

6. With "Work First" as its principle, workfare policy has played an important role in reshaping work ethics in the west and in helping to realize self-suffi.
[ترجمه ترگمان]با \"کار اول\" به عنوان اصل خود، سیاست workfare نقش مهمی در تغییر اخلاق کاری در غرب و کمک به درک self ایفا کرده است
[ترجمه گوگل]با 'کار اول' به عنوان اصل آن، سیاست کار کار نقش مهمی در اصلاح اخلاق کار در غرب و کمک به تحقق بخشیدن به خود دارد

7. Reward work by further increasing the Workfare Income Supplement (WIS) for older workers aged above 55 and above 60.
[ترجمه ترگمان]پاداش با افزایش بیشتر the Income Workfare (WIS)برای کارگران مسن تر در بالای ۵۵ سال و بالاتر از ۶۰، به کار پرداخت
[ترجمه گوگل]کار پاداش را با افزایش بیشتر درآمد مکمل کارکنان (WIS) برای کارگران سالمند بالای 55 سال و بالاتر از 60

8. Anyway, I see where 3 000 welfare recipients have been put into workfare jobs in New York City.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، می بینم که در نیویورک ۳۰۰۰ گیرنده رفاهی استخدام شده اند
[ترجمه گوگل]به هر حال، من متوجه شدم که 3،000 دریافت کننده رفاه در شغل کاری در شهر نیویورک قرار دارند

9. That project will assist around 000 poor households through the workfare program, and deliver unconditional cash transfers to another 4000 households over 12 months.
[ترجمه ترگمان]این پروژه به حدود ۱۰۰۰۰ خانوار فقیر از طریق برنامه workfare کمک خواهد کرد و انتقال بی قید و شرط را به ۴۰۰۰ خانوار دیگر طی ۱۲ ماه تحویل خواهد داد
[ترجمه گوگل]این پروژه حدود 000 خانواده فقیر را از طریق برنامه کاری به کار خواهد گرفت و بیش از 12 ماه دیگر به 4000 خانوار دیگر پرداخت پول نقد بدون قید و شرط خواهد کرد

10. So Leviticus supports outright charity for the poor in the form of gleanings. Kind of a welfare system. Deuteronomy has more of a workfare system in mind; they actually never mention the poor.
[ترجمه ترگمان]بنابراین \"Leviticus\" از صدقه آشکار برای فقرا به شکل of حمایت می کند یک نوع سیستم رفاهی Deuteronomy بیشتر یک سیستم workfare در ذهن دارد؛ درواقع هیچ وقت به فقرا اشاره نمی کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین لوئیس از طریق خالصانه از خیرخواهانه برای فقرا حمایت می کند نوع سیستم رفاهی تثنیه بیشتر از یک سیستم کاری در ذهن دارد؛ آنها در واقع هرگز به فقرا نمی گویند

11. Long-term unemployment among middle-aged professionals, who do not qualify for workfare, is on the rise, says Leong Sze Hian, a financial expert and blogger.
[ترجمه ترگمان]Leong Sze Hian یک متخصص مالی و وبلاگ نویس می گوید که بیکاری طولانی مدت در میان متخصصان میانسال، که واجد شرایط workfare نیستند، در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]لئونگ سیزه چان، کارشناس مالی و وبلاگ نویس می گوید، بیکاری بلند مدت میان حرفه ای های میانسال که واجد شرایط کار نیستند، در حال افزایش است

12. They are intended to support poor households with children, and should be supplemented by other transfer programs such as social pensions or workfare to reach all vulnerable groups.
[ترجمه ترگمان]هدف از آن ها حمایت از خانواده های فقیر با کودکان است و باید با سایر برنامه های انتقال مانند حقوق بازنشستگی یا workfare برای رسیدن به همه گروهه ای آسیب پذیر تکمیل شود
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند از خانواده های فقیر با فرزندان حمایت کنند و باید با برنامه های انتقال دیگر مانند حقوق بازنشستگی اجتماعی یا نیروی کار برای رسیدن به همه گروه های آسیب پذیر تکمیل شوند

13. They should be supplemented by other transfer programs such as social pensions or workfare to provide social protection to all vulnerable groups.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با برنامه های انتقال دیگر مانند حقوق اجتماعی یا workfare برای تامین حمایت اجتماعی از همه گروهه ای آسیب پذیر تکمیل شوند
[ترجمه گوگل]آنها باید با سایر برنامه های انتقال مانند حقوق بازنشستگی اجتماعی یا کارهای اجتماعی برای ارائه خدمات اجتماعی به تمام گروه های آسیب پذیر تکمیل شوند

14. And with condemnation has come repression, from increased CCTV surveillance to punitive workfare rules.
[ترجمه ترگمان]و با محکوم کردن سرکوب، نظارت بر دوربین های مدار بسته به قوانین تنبیهی تنبیهی
[ترجمه گوگل]و با محکومیت سرکوب شده است، از افزایش نظارت CCTV به قوانین تنبیهی کار کار


کلمات دیگر: