(شخص یا چیز) چپاننده، چپانگر، تپاننده، رانشگر، موتور کنترل کننده
thruster
(شخص یا چیز) چپاننده، چپانگر، تپاننده، رانشگر، موتور کنترل کننده
انگلیسی به فارسی
(شخص یا چیز) چپاننده، چپانگر، تپاننده
(در موشک و فضاناو و هواپیماهای بلند پرواز) موشکچه (که به کمک آن ارتفاع یا جهت را تعدیل میکنند)، رانشگر، موتور کنترل کننده
راننده
انگلیسی به انگلیسی
• person or thing that thrusts, person or thing that shoves, person or thing that pushes
جملات نمونه
1. Thrusters were then used to pull the combination further ahead.
[ترجمه ترگمان]سپس از thrusters برای کشیدن ترکیب جلوتر استفاده شد
[ترجمه گوگل]سپس ریزترها برای جلوگیری از ترکیب بیشتر به جلو رفتند
[ترجمه گوگل]سپس ریزترها برای جلوگیری از ترکیب بیشتر به جلو رفتند
2. It was doing this by firing the thrusters on the service module.
[ترجمه ترگمان]این کار را با اخراج the بر روی ماژول سرویس انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این کار را با شلیک رانندگان در بخش ماژول سرویس انجام داد
[ترجمه گوگل]این کار را با شلیک رانندگان در بخش ماژول سرویس انجام داد
3. The service module thrusters were also used to establish the barbecue roll that helped to keep the Apollo cool.
[ترجمه ترگمان]همچنین از ماژول service برای تاسیس the کباب که به نگهداری خنک آپولو کمک می کرد استفاده می شد
[ترجمه گوگل]رانندگان ماژول سرویس نیز برای ایجاد رول کبابی استفاده شده اند که به حفظ Apollo cool کمک کرده است
[ترجمه گوگل]رانندگان ماژول سرویس نیز برای ایجاد رول کبابی استفاده شده اند که به حفظ Apollo cool کمک کرده است
4. Study of ignition transient characteristic of impulsive micro thruster was conducted.
[ترجمه ترگمان]بررسی ویژگی گذرا در of کوچک thruster انجام شد
[ترجمه گوگل]بررسی ویژگی گذار از اشتعال در موتورهای کوچک مجهز
[ترجمه گوگل]بررسی ویژگی گذار از اشتعال در موتورهای کوچک مجهز
5. To understand characteristics of micro - thruster, ground - experimental apparatus of bipropellant micro - thruster and data acquisition system were established.
[ترجمه ترگمان]برای درک ویژگی های of -، دستگاه آزمایشگاهی of میکرو - و سیستم اکتساب داده راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]برای درک ویژگی های ریز حرارتی، دستگاه زمین - آزمایشی دوچرخه سواران کوچک و سیستم جمع آوری داده ها
[ترجمه گوگل]برای درک ویژگی های ریز حرارتی، دستگاه زمین - آزمایشی دوچرخه سواران کوچک و سیستم جمع آوری داده ها
6. Microwave plasma thruster can generate free-floating plasma brought about by microwave discharge breakdown gas in resonant cavity without the service life problem produced by electrode ablation.
[ترجمه ترگمان]thruster پلاسما پلاسما می تواند پلاسما آزاد و شناور را تولید کند که با تخلیه مایکروویو غیرفعال در حفره تشدید و بدون مشکل عمر خدمات تولید شده توسط الکترود الکترود، ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]راننده پلاسمای مایکروویو می تواند پلاسما شناور آزاد ایجاد شده توسط گاز تخلیه مایکروویو را در حفره رزونانس بدون مشکل زیست محیطی ایجاد شده توسط تخریب الکترود تولید کند
[ترجمه گوگل]راننده پلاسمای مایکروویو می تواند پلاسما شناور آزاد ایجاد شده توسط گاز تخلیه مایکروویو را در حفره رزونانس بدون مشکل زیست محیطی ایجاد شده توسط تخریب الکترود تولید کند
7. However as specified in the thruster data sheets, the thruster current reverses itself before becoming zero.
[ترجمه ترگمان]با این حال همانطور که در صفحات داده thruster مشخص شد، جریان thruster قبل از صفر شدن معکوس می شود
[ترجمه گوگل]با این حال همانطور که در ورق داده های راننده مشخص شده است، جریان توربین به خودی خود قبل از صفر شدن تغییر می کند
[ترجمه گوگل]با این حال همانطور که در ورق داده های راننده مشخص شده است، جریان توربین به خودی خود قبل از صفر شدن تغییر می کند
8. Through designing the DP thruster system for a specific deepwater semi-submersible platform (Semi), this thesis searches for a reasonable way of DP thruster system design.
[ترجمه ترگمان]از طریق طراحی سیستم thruster DP برای یک سکوی نیمه شناور در آب عمیق (نیمه)، این پایان نامه به دنبال راه معقولی برای طراحی سیستم thruster DP است
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، از طریق طراحی سیستم دندانه دار DP برای یک پلت فرم نیمه شناور عمیق آب عمیق (Semi)، یک روش منطقی برای طراحی سیستم دنده ی DP طراحی شده است
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، از طریق طراحی سیستم دندانه دار DP برای یک پلت فرم نیمه شناور عمیق آب عمیق (Semi)، یک روش منطقی برای طراحی سیستم دنده ی DP طراحی شده است
9. Experiences have been accumulated for repairing special thruster through disassembling and repairing planospiral one.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها برای تعمیر thruster های خاصی از طریق disassembling و تعمیر one انجام شده است
[ترجمه گوگل]تجربیات برای ترمیم راننده مخصوص بوسیله جداسازی و تعمیر پلانوسپیرال انباشته شده است
[ترجمه گوگل]تجربیات برای ترمیم راننده مخصوص بوسیله جداسازی و تعمیر پلانوسپیرال انباشته شده است
10. When increasing thruster discharge voltage, the ion energy distribution will move to the direction of high energy.
[ترجمه ترگمان]وقتی ولتاژ تخلیه thruster افزایش می یابد، توزیع انرژی یونی به جهت انرژی بالا حرکت می کند
[ترجمه گوگل]هنگام افزایش ولتاژ تخلیه حرارتی، توزیع انرژی یون به جهت انرژی بالا حرکت می کند
[ترجمه گوگل]هنگام افزایش ولتاژ تخلیه حرارتی، توزیع انرژی یون به جهت انرژی بالا حرکت می کند
11. An ion thruster test for NASA's Deep Space
[ترجمه ترگمان]یک تست یونی یونی برای فضای عمیق ناسا
[ترجمه گوگل]یک تست انگشت یونی برای فضای عمیق ناسا
[ترجمه گوگل]یک تست انگشت یونی برای فضای عمیق ناسا
12. The Stationary Plasma Thruster (SPT) will play a very important role for China's future space developing plan. And the magnetic field is the key to improve the performance of SPT.
[ترجمه ترگمان]thruster های پلاسما (SPT)نقش بسیار مهمی را برای برنامه توسعه فضایی آینده چین ایفا خواهند کرد و میدان مغناطیسی کلید بهبود عملکرد of است
[ترجمه گوگل]فشرده ساز پلاسمای ثابت (SPT) نقش مهمی را در طرح توسعه فضای چین ایفا خواهد کرد و میدان مغناطیسی کلید بهبود عملکرد SPT است
[ترجمه گوگل]فشرده ساز پلاسمای ثابت (SPT) نقش مهمی را در طرح توسعه فضای چین ایفا خواهد کرد و میدان مغناطیسی کلید بهبود عملکرد SPT است
13. The attitude control thruster ( ACT ) is the control component of the flight vehicle.
[ترجمه ترگمان]کنترل وضعیت thruster (ACT)جز کنترلی وسیله نقلیه پروازی است
[ترجمه گوگل]راننده کنترل نگرش (ACT) جزء کنترل وسیله نقلیه پرواز است
[ترجمه گوگل]راننده کنترل نگرش (ACT) جزء کنترل وسیله نقلیه پرواز است
14. An electric thruster is a device that uses electrostatic force as the primary means of propulsion.
[ترجمه ترگمان]thruster الکتریکی دستگاهی است که از نیروی الکترواستاتیک به عنوان ابزار اصلی نیروی محرکه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک راننده الکتریکی دستگاهی است که از نیروی الکترواستاتیک به عنوان وسیله اصلی نیروی محرکه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک راننده الکتریکی دستگاهی است که از نیروی الکترواستاتیک به عنوان وسیله اصلی نیروی محرکه استفاده می کند
15. Finally the research vessel began to sidle sideways towards us, using its bow thrusters to close the gap with Hsu Fu.
[ترجمه ترگمان]سرانجام کشتی تحقیقات از پهلو به طرف ما متمایل شد و با استفاده از bow که از آن استفاده می کرد تا شکاف را با Fu های Hsu جدا کند
[ترجمه گوگل]در نهایت کشتی تحقیقاتی به سمت ما حرکت کرد و با استفاده از انگیزه های تعظیمش برای بستن شکاف با هسو فو
[ترجمه گوگل]در نهایت کشتی تحقیقاتی به سمت ما حرکت کرد و با استفاده از انگیزه های تعظیمش برای بستن شکاف با هسو فو
پیشنهاد کاربران
پیشرانه، رانش زا
thruster ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: رانشگر
تعریف: پیشران کوچکی به شکل موشک برای تنظیم دقیق وضعیت یا سرعت فضاپیماها
واژه مصوب: رانشگر
تعریف: پیشران کوچکی به شکل موشک برای تنظیم دقیق وضعیت یا سرعت فضاپیماها
کلمات دیگر: