کلمه جو
صفحه اصلی

thumbprint


اثر شست، اثر شست گذاشتن، اثر شست، جای شست

انگلیسی به فارسی

اثر شست، اثر شست گذاشتن


چاپگر، اثر شست، اثر شست گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• print or marking of a thumb
a thumbprint is a mark made by a person's thumb which shows the lines on the skin. thumbprints can be used to identify people.

اسم ( noun )
• : تعریف: an impression or print made by the pad of the thumb.

جملات نمونه

1. It's got your thumbprint all over it.
[ترجمه ترگمان]اثر انگشت شستش را روی آن گذاشته
[ترجمه گوگل]انگشت شست خود را روی آن قرار داده اید

2. She used an inked thumbprint in lieu of signature.
[ترجمه ترگمان]او به جای امضای اثر انگشت روی اثر انگشتش استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او به جای امضا از یک علامت مهر و موم شده استفاده کرد

3. "When the ex-slave has fixed his thumbprint to this public document, " Pandit says, "they can't go back.
[ترجمه ترگمان]Pandit می گوید: \" وقتی غلام سابق اثر انگشت خود را به این سند عمومی ثابت کرد، آن ها نمی توانند برگردند
[ترجمه گوگل]پاندیت می گوید: �هنگامی که برده سابق انگشت شست خود را به این سند عمومی ثابت کرده است، نمی توانند بازگشت کنند

4. He used an inked thumbprint in lieu of signature.
[ترجمه ترگمان]او به جای امضای اثر انگشت روی اثر انگشتش استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او به جای امضا از یک علامت مهر و موم شده استفاده کرد

5. Constitution probes in steady-going thumbprint during the course of human development. The theory of constitution makes great emphasis on beauty-damaging diseases.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی در طی دوره توسعه انسانی در اثر انگشت شست ثابت حرکت می کند نظریه قانون اساسی تاکید زیادی بر بیماری های مخرب زیبایی دارد
[ترجمه گوگل]قانون اساسی در طول توسعه انسانی پرونده ها را به طور ثابت در حال بازنویسی می کند تئوری قانون اساسی تاکید زیادی بر بیماری های مضر زیبایی دارد

6. There was a dark brown tidemark round his throat and heavy thumbprints of dirt under his ears.
[ترجمه ترگمان]آب قهوه ای تیره گلویش را گرفته بود و زیر گوش هایش پر از گل و کثافت بود
[ترجمه گوگل]یک علامت قهوه ای قهوه ای دور گلو و علامت های سنگین خاکی زیر گوشش وجود داشت

7. A beady - eyed cashier called the manager, who demanded my thumbprint on the receipt.
[ترجمه ترگمان]یک صندوق دار یک چشم به مدیر زنگ زد که اثر انگشت شستم را روی رسید نوشته بود
[ترجمه گوگل]یک صندوقدار خالدار به نام مدیر، که تقاضای چاپی من در رسید

8. There are even memory sticks or flash drives secured with built - in thumbprint scanners.
[ترجمه ترگمان]حتی sticks حافظه یا فلش مموری نیز وجود دارند که با استفاده از اسکنرهای زاویه ای ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]حتی حافظه ها یا درایوهای فلش با اسکنرهای اسکن شده ساخته شده اند


کلمات دیگر: