کلمه جو
صفحه اصلی

muted

انگلیسی به فارسی

خاموش، کسر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• muted colours or sounds are soft and gentle.
if a reaction is muted, it is not very strong.
see also mute.

جملات نمونه

1. The house seemed muted, hushed as if it had been deserted.
[ترجمه ترگمان]خانه ساکت و ساکت به نظر می رسید، انگار خالی بود
[ترجمه گوگل]خانه به نظر می رسید خاموش، خاموش که اگر آن را ترک شده بود

2. To muted applause a small flag was raised over the building.
[ترجمه ترگمان]کف زدن یک پرچم کوچک روی ساختمان بلند شد
[ترجمه گوگل]برای خرد کردن کف زدن یک پرچم کوچک بر روی ساختمان افزایش یافت

3. Everyone was sitting round discussing the accident in muted voices.
[ترجمه ترگمان]همه دور هم نشسته بودند و با صدای خفه صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]هر کس در حال بحث در مورد حادثه در صدای خاموش شد

4. The speech received only a muted response from the unions.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی فقط پاسخی خاموش از اتحادیه ها دریافت کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی تنها یک پاسخ خاموش از اتحادیه دریافت کرده است

5. The corruption does not seem to have muted the country's prolonged economic boom.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که فساد اقتصادی طولانی مدت کشور را خاموش کرده باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد فساد رونق اقتصادی طولانی مدت کشور را خنثی کرده است

6. There was polite, muted applause when I finished speaking.
[ترجمه ترگمان]وقتی حرف زدن را تمام کردم صدای تشویق و تشویق muted به گوش رسید
[ترجمه گوگل]وقتی سخنرانی تمام شد، مودبانه بود، کف زدن خاموش شد

7. The idea received a muted response.
[ترجمه ترگمان]این ایده پاسخی گنگ دریافت کرد
[ترجمه گوگل]این ایده پاسخ خاموش شد

8. 'Yes,' he muttered, his voice so muted I hardly heard his reply.
[ترجمه ترگمان]او زیر لب گفت: بله صدایش آنقدر خفه بود که به زحمت جواب او را شنیدم
[ترجمه گوگل]'بله،' او گفت، صدای خود را به طوری منحرف، من به سختی پاسخ خود را شنیده ام

9. He muted the strings with his palm.
[ترجمه ترگمان]سیم ها را با کف دست خفه کرد
[ترجمه گوگل]او با ریش خود رشته ها را خاموش کرد

10. The strings are muted throughout the closing bars of the symphony.
[ترجمه ترگمان]The در تمام قسمت های بسته سمفونی خاموش می شوند
[ترجمه گوگل]رشته ها در سراسر میله های بسته سیمفونی خاموش می شوند

11. The response from local businesses has been muted.
[ترجمه ترگمان]واکنش تجارت های محلی خاموش شده است
[ترجمه گوگل]پاسخ کسب و کارهای محلی خاموش است

12. Double glazing muted the noise of the traffic.
[ترجمه ترگمان]دو مرتبه صدای ترافیک را دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]شیشه دوزی سر و صدای ترافیک را خاموش می کند

13. The proposals received only a muted response.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها پاسخی خاموش دریافت کردند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات فقط یک پاسخ خاموش ارائه شد

14. The traffic noise was muted by the heavy drapes.
[ترجمه ترگمان]صدای ترافیک سنگین به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]سر و صدای ترافیکی توسط پرده های سنگین خاموش شد

15. Their reaction to the news was somewhat muted.
[ترجمه ترگمان]عکس العمل آن ها به اخبار تا حدی آرام بود
[ترجمه گوگل]واکنش آنها به اخبار تا حدودی خاموش بود

پیشنهاد کاربران

اهسته. اهسته شده.

ساکت

صدای ضعیف
مترادف toned down


1: صدای ضعیف
SYN: subdued
Everyone was sitting round discussing the accident in muted voices.

2: خفیف, ضعیف ( واکنش )
SYN: muffled
The idea received a muted response.


3: ملایم و بدون براقی ( نور و رنگ )
SYN: pastel
She was dressed in muted shades of blue.

ساکت
مثلا توی تماس صوتی میوت میکنی
درواقع موقتن کاری میکنی که صدات نره
خودتو رو سکوت میزاری!


کلمات دیگر: