کلمه جو
صفحه اصلی

head hunt


بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی

انگلیسی به فارسی

بریدن سردشمن وبردن آن بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an expedition whose purpose is head-hunting.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: headhunts, headhunting, headhunted
• : تعریف: to engage in head-hunting.

جملات نمونه

1. He was headhunted by Barkers last October to build an advertising team.
[ترجمه ترگمان]او در اکتبر گذشته برای ساخت یک تیم تبلیغاتی به by رفت
[ترجمه گوگل]او در ماه اکتبر ماه گذشته برای ساخت یک تیم تبلیغاتی، به دنبال آن بود

2. I was headhunted by a marketing agency.
[ترجمه ترگمان]من توسط یک اداره بازاریابی استخدام شدم
[ترجمه گوگل]من یک سازمان بازاریابی بودم

3. They may headhunt her for the vacant position of Executive Producer.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است او را به خاطر پست خالی تولید کننده اجرایی سرزنش کنند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است او را برای موقعیت خالی تهیه کننده اجرایی هدایت کند

4. She was headhunted by a rival firm.
[ترجمه ترگمان]او توسط یک شرکت رقیب گیج شده بود
[ترجمه گوگل]او یک شرکت رقیب بود

5. A successor is being headhunted.
[ترجمه ترگمان]جانشین او نا امید کننده است
[ترجمه گوگل]یک جانشین در حال سرخوردگی است

6. The joke, of course, was that the real students were currently being head-hunted for posts with starting salaries in excess of 20K.
[ترجمه ترگمان]البته شوخی این بود که دانش آموزان واقعی در حال حاضر با شروع حقوق خود در ۲۰ K به دنبال پست های بازرسی می گردند
[ترجمه گوگل]البته، شوخی، این بود که دانش آموزان واقعی در حال حاضر برای پست هایی که حقوق و دستمزد آنها بیش از 20 کیلوگرم است، تحت تعقیب قرار می گیرند

7. These people will be highly attractive to would-be new entrants, who are expected to head-hunt them.
[ترجمه ترگمان]این افراد برای تازه واردان که انتظار می رود آن ها را شکار کنند، بسیار جذاب خواهند بود
[ترجمه گوگل]این افراد برای کسانی که تازه وارد می شوند بسیار جذاب هستند و انتظار می رود که آنها را شکار کنند

8. Canalling build savings pool, buy plane burning oil, headhunt casting all spent.
[ترجمه ترگمان]Canalling یک استخر پس انداز ایجاد می کنند، روغن داغ هواپیما می خرند و همه آن ها خرج می کنند
[ترجمه گوگل]می تواند ساختن استخر صرفه جویی، خرید هواپیما سوزاندن روغن، ریخته گری سرخ تمام صرف

9. Recommend headhunt service aiming at potential clients, undertake effective business development job to finish related target.
[ترجمه ترگمان]Recommend headhunt با هدف جذب مشتریان احتمالی، انجام یک کار توسعه تجاری موثر جهت پایان دادن به هدف مربوطه
[ترجمه گوگل]پیشنهاد خدمات سرتاسر با هدف مشتریان بالقوه، انجام کار موثر توسعه کسب و کار برای به پایان رساندن هدف مرتبط است

10. Reynolds wanted new consultants from business schools and commerce or industry, not from other headhunting firms.
[ترجمه ترگمان]رینولدز خواستار مشاوران جدید از مدارس تجاری و بازرگانی و صنعت، و نه از سایر شرکت ها بود
[ترجمه گوگل]رینولدز مشاوران جدید را از مدارس کسب و کار و تجارت یا صنعت، و نه از سوی دیگر شرکت های سرخپوستی خواست

11. This immediate post-war shortage ushered in what may be identified as the first phase of the emergence of headhunting.
[ترجمه ترگمان]این کمبود پس از جنگ در چیزی که ممکن است به عنوان مرحله اول ظهور of شناسایی شود، هدایت شد
[ترجمه گوگل]این کمبود فوری ناگهانی پس از وقوع حوادثی که ممکن است به عنوان اولین مرحله ظهور سرخوشی شناخته شود، به وجود آمد

12. Companies want to prevent their best and brightest employees from being headhunted by rival organizations.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها می خواهند از بهترین و درخشان ترین کارمندان خود در رقابت با سازمان های رقیب جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ها می خواهند از بهترین و روشن ترین کارمندانی که از سازمان های رقیب شان استفاده می کنند جلوگیری کنند

پیشنهاد کاربران

He was headhunted
معنیش میشه که : اون به یه کار جدید دعوت شده ( که استعدادشو کشف کردن )

براساس کتاب destination c1c2
صفحه ۲۲۸
Verb: to try to persuade someone to leave their job and go to work for another company
e. g. He was headhunted by a large electronics company

مخ کسی را برای انجام کار زدن
استخدام در شغل و عنوان بسیار ویژه یا مهم


کلمات دیگر: