کلمه جو
صفحه اصلی

slangy


معنی : عام، عامیانه
معانی دیگر : همانند یا وابسته به زبان خودمانی یا لوترا، لوترایی، خودمانی

انگلیسی به فارسی

لاغر، عام، عامیانه


عامیانه


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to slang; tending to use slang; informal, colloquial
slangy speech or writing has a lot of slang in it.

صفت ( adjective )
حالات: slangier, slangiest
مشتقات: slangily (adv.), slanginess (n.)
(1) تعریف: of, relating to, or being slang.

- a slangy phrase
[ترجمه ترگمان] واژه عامیانه عامیانه،
[ترجمه گوگل] یک عبارت لعنتی

(2) تعریف: tending to use slang.

- a slangy subculture
[ترجمه ترگمان] یک خرده فرهنگ (slangy)
[ترجمه گوگل] یک زیر کشت فرهنگ لغت

مترادف و متضاد

عام (صفت)
vernacular, common, general, illiterate, ignorant, folksy, substandard, slangy

عامیانه (صفت)
vulgar, folksy, slangy

جملات نمونه

1. The play was full of slangy dialogue.
[ترجمه ترگمان]نمایش پر از گفتگوی slangy بود
[ترجمه گوگل]این بازی پر از گفتگوی لاغر بود

2. Monty broke into slangy, rapid French, gesticulating and hopping from foot to peg-leg and back again.
[ترجمه ترگمان]مونتی به سرعت خود را به slangy رساند، فرانسوی سریع، دست ها را تکان داد و از پا به پا و عقب پرید
[ترجمه گوگل]مونتی به زنجیر، فرانسوی سریع، زانو زده و از پاها به پاها و عقب باز می گردد

3. In order for slang to be slangy, it has to have a feeling of perpetual newness.
[ترجمه ترگمان]برای آرگو که عامیانه باشد، باید یک احساس تازه و تازگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای اینکه اسلحه به اسلحه برسد، باید احساس جدید بودن دائمی داشته باشد

4. Don't use such slangy expressions in your essays.
[ترجمه ترگمان]از چنین اصطلاحاتی در مقالات خود استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از اصطلاحات آشکار در مقالات خود استفاده نکنید

5. This word was elevated in 1960s from being slangy to the idiom category.
[ترجمه ترگمان]این واژه در دهه ۱۹۶۰ از slangy به مقوله اصطلاحات بالا برده شد
[ترجمه گوگل]این کلمه در دهه 1960 افزایش پیدا کرد و از آن به عنوان طبقه بندی نامطلوب شناخته شد

6. These slangy words have long fallen out of English.
[ترجمه ترگمان]این کلمات عامیانه، مدت ها پیش از زبان انگلیسی به بیرون افتاده بودند
[ترجمه گوگل]این کلمات لاغر به مدت طولانی از زبان انگلیسی فراموش شده است

7. "Business Fixer" is too slangy and "Business Transformer" is too grandiose.
[ترجمه ترگمان]\"Fixer تجاری\" بیش از حد پیچیده است و \"ترانسفورماتور کسب وکار\" بیش از حد grandiose است
[ترجمه گوگل]'Fixer کسب و کار' بیش از حد آهسته است و 'ترانسفورماتور کسب و کار' بسیار غم انگیز است

8. This slangy word is falling off from English.
[ترجمه ترگمان]این کلمه slangy از زبان انگلیسی دور است
[ترجمه گوگل]این کلمه لاغر از زبان انگلیسی سقوط کرده است

9. A slangy way of addressing your dad.
[ترجمه ترگمان]زبان عامیانه برای صحبت کردن به پدرت
[ترجمه گوگل]یک راه حل نامناسب برای صحبت با پدرتان

10. The following are meanings of some slangy words in the above lyrics.
[ترجمه ترگمان]در زیر معانی برخی از کلمات slangy در متن فوق وجود دارد
[ترجمه گوگل]زیر معانی برخی از کلمات خشن در اشعار فوق است

11. A slangy filler expression which means great or worthwhile.
[ترجمه ترگمان]بیان پرکننده slangy که به معنی عالی یا ارزشمند است
[ترجمه گوگل]بیان پرکننده ای که به معنی بزرگ یا ارزشمند است

12. A very slangy word for beer.
[ترجمه ترگمان]یک کلمه عامیانه برای آبجو
[ترجمه گوگل]یک کلمه بسیار آهسته برای آبجو

13. This was soon followed by another to stop standards of English slipping: young Singaporeans tend to speak slangy "Singlish".
[ترجمه ترگمان]به زودی پس از آن دیگری برای توقف استاندارد of انگلیسی دنبال شد: Singaporeans جوان تمایل به صحبت با \"Singlish\" دارند
[ترجمه گوگل]این به زودی به دنبال یکی دیگر برای متوقف کردن استانداردهای لغزش انگلیس جوان سنگاپور تمایل به صحبت Slangy 'Singlish'

پیشنهاد کاربران

چاله میدانی، کوچه بازاری، داش مشتدی، لات، امی، عامی.


کلمات دیگر: