کلمه جو
صفحه اصلی

irate


معنی : خشمگین، خشمناک
معانی دیگر : خشم آلود، عصبانی، قهرآلود، ارغند، غضبناک، غضب آلود

انگلیسی به فارسی

خشمگین، خشمناک، خشم‌آلود، عصبانی، قهرآلود، غضبناک، غضب آلود


انگلیسی به انگلیسی

• angry, furious, incensed, enraged
if you are irate, you are very angry; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: irately (adv.), irateness (n.)
(1) تعریف: very angry; furious or indignant.
مترادف: angry, incensed, indignant
مشابه: furious, livid, mad, resentful, savage, wrathful

- When she heard about her son being bullied at school, she was irate.
[ترجمه ممد] وقتی درباره پسرش که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد شنید عصبانی شد
[ترجمه ترگمان] وقتی شنید که پسرش در مدرسه او را آزار می دهد، خشمگین بود
[ترجمه گوگل] هنگامی که او در مورد پسرش که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفت شنیده بود، احساس ناراحتی کرد
- The irate driver got out of his car and yelled at the driver who'd hit him.
[ترجمه ترگمان] راننده خشمگین از ماشینش پیاده شد و به راننده که او را کتک زده بود داد زد
[ترجمه گوگل] راننده اذیت شده از ماشینش خارج شد و در راننده که به او ضربه زده بود، فریاد می زد

(2) تعریف: caused or characterized by anger.
مترادف: angry, indignant
مشابه: caustic, furious, heated

- an irate letter
[ترجمه ترگمان] یک نامه خشمگین
[ترجمه گوگل] یک نامه تلخ

مترادف و متضاد

angry


Synonyms: angered, annoyed, blown a gasket, enraged, exasperated, fuming, furious, incensed, indignant, infuriated, irritated, livid, mad, piqued, provoked, riled, steamed, ticked off, up in arms, worked up, wrathful, wroth


Antonyms: calm, cheerful, happy, pleased


خشمگین (صفت)
angry, exasperate, furious, indignant, irate, fierce, wroth, wrathful, rabid, snappish, snuffy

خشمناک (صفت)
angry, furious, irate, ireful

جملات نمونه

the people were irate over high taxes.

مردم از مالیات‌های سنگین به خشم آمده بودند.


an irate look

نگاه خشم آمیز


1. an irate look
نگاه خشم آمیز

2. the people were irate over high taxes
مردم از مالیات های سنگین به خشم آمده بودند.

3. my delay had made him irate
تاخیر من او را خشمگین کرده بود.

4. The irate animal made for us, coming at a full jump.
[ترجمه ترگمان]حیوان خشمگین برای ما درست شده، و با جهش کامل به سوی ما می اید
[ترجمه گوگل]حیوانات پرطرفدار ساخته شده برای ما، به پرش کامل می آیند

5. The TV station has been under siege from irate viewers phoning in to complain.
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه تلویزیونی تحت محاصره viewers خشمگین برای شکایت کردن قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلویزیون تحت محاصره بینندگان تماشایی است که به شکایت میپردازند

6. The owner was so irate he almost threw me out of the place.
[ترجمه ترگمان]مالک خیلی خشمگین بود که نزدیک بود مرا از آنجا دور کند
[ترجمه گوگل]صاحب آنقدر ناراحت بود که تقریبا من را از محل خارج کرد

7. A well-constructed troll will provoke irate or confused responses from flamers and newbies.
[ترجمه ترگمان]یک ترول که به خوبی ساخته شده باشد، واکنش های خشمگین یا سردرگم from و تازه واردها را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]یک ترول ساخته شده به خوبی ساخته خواهد شد پاسخ های مبهم و یا اشتباه فلامنر و تازه واردان

8. The document described her phone conversation with the irate customer.
[ترجمه ترگمان]این سند مکالمه تلفنی اش با مشتری خشمگین را شرح داد
[ترجمه گوگل]این سند مکالمه تلفنی خود را با مشتری پرطرفدار توصیف کرد

9. Suddenly he was apprehended by an irate Scout master who took a dim view of being woken at such an hour.
[ترجمه ترگمان]ناگهان از یک استاد خشمگین که در چنین ساعتی از خواب بیدار شده بود، دستگیرش شد
[ترجمه گوگل]ناگهان او توسط یک استاد پراکنده اسحاق دستگیر شد که در یک ساعت از خواب بیدار شد

10. Nevertheless irate parents clogged hearings devoted to the school budget to attack the middle school changes.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، والدین خشمگین جلسات رسیدگی به بودجه مدرسه برای حمله به تغییرات مدارس راهنمایی را مسدود کردند
[ترجمه گوگل]با این وجود والدین مضطرب شنوایی هایی را که برای بودجه مدرسه اختصاص داده شده بود برای حمله به تغییرات مدرسه راهنمایی غرق کردند

11. On another some one told him that an irate parishioner had threatened to punch Ray in the nose.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر به او گفت که یکی از اعضای کلیسای خشمگین تهدید کرده بود که ری را با بینی مشت کند
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد دیگر به او گفتند که یک برده داری جسورانه تهدید کرده است که Ray را در بینی بزنند

12. Irate customers who bother to complain to their local water executives will be told the rises are no higher than were forecast.
[ترجمه ترگمان]مشتریانی که به خود زحمت شکایت از مدیران اجرایی آب محلی خود را به خود زحمت نمی دهند، گفته می شود که این افزایش بالاتر از پیش بینی آن ها نیست
[ترجمه گوگل]مشتریانی که از مواجه شدن با مدیران آب محلی خود شکایت دارند، گفته می شود افزایش قیمت ها از حد پیش بینی نبوده است

13. He was irate that a public service broadcaster such as S4C should be involved in bidding for a commercial contract.
[ترجمه ترگمان]او خشمگین بود که یک مجری خدمات عمومی مانند S۴C باید در مناقصه قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه گوگل]وی مشتاق بود که یک شرکت پخش کننده خدمات عمومی مثل S4C باید در مناقصه قرارداد تجاری شرکت کند

14. The federation was irate because it had wanted to send them on a world tour after the World Cup.
[ترجمه ترگمان]فدراسیون خشمگین بود، زیرا می خواست آن ها را پس از جام جهانی به یک تور جهانی بفرستد
[ترجمه گوگل]این فدراسیون بسیار متواضع بود چرا که میخواست آنها را پس از جام جهانی در یک تور جهانی بفرستد

my delay had made him irate.

تأخیر من او را خشمگین کرده بود.


پیشنهاد کاربران

عصبانی

ناراضی

بسیار عصبانی
Extremely angry
Furious


کلمات دیگر: