1. a miscarriage of justice
عدالت را درست اجرا نکردن
2. mehri's research into the causes of miscarriage
پژوهش های مهری درباره ی علل سقط جنین
3. she has had two abortions and one miscarriage
او دوبار کورتاژ کرده است و یک بار بچه اش افتاده است.
4. The amniocentesis test carries a significant risk of miscarriage.
[ترجمه ترگمان]آزمایش amniocentesis خطر ابتلا به سقط جنین را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]تست آمنیوسنتز خطر خطر سقط جنین را افزایش می دهد
5. Her first pregnancy ended in miscarriage.
[ترجمه ترگمان]اولین بارداری او سقط شد
[ترجمه گوگل]اولین حاملگی او سقط جنین را پایان داد
6. I can imagine no greater miscarriage of justice than the execution of an innocent man.
[ترجمه ترگمان]من هیچ سقط جنین بزرگ تر از اعدام یک مرد بی گناه را نمی توانم تصور کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم هیچ انسانی را بیشتر از اعدام یک انسان بیگناه تصور کنم
7. This test carries a high risk of miscarriage.
[ترجمه ترگمان]این تست ریسک بالایی از سقط جنین دارد
[ترجمه گوگل]این آزمایش خطر سقط جنین را بالا می برد
8. The pregnancy ended in miscarriage at 11 weeks.
[ترجمه ترگمان]حاملگی در ۱۱ هفته به سقط جنین ختم شد
[ترجمه گوگل]بارداری در 11 هفته به سقط جنین پایان داد
9. One in five pregnancies ends in miscarriage .
[ترجمه ترگمان]یکی از پنج بارداری در سقط جنین به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]یکی از پنج حاملگی به سقط جنین پایان می دهد
10. Smoking during pregnancy increases the risk of miscarriage.
[ترجمه ترگمان]مصرف دخانیات در دوران بارداری، خطر سقط جنین را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در دوران بارداری خطر سقط جنین را افزایش می دهد
11. Some of the blame for the miscarriage of justice must be borne by the solicitors.
[ترجمه ترگمان]یک قانونی برای سقط جنین عدالت باید توسط یک شرکت حقوقی اجرا شود
[ترجمه گوگل]برخی از اتهامات مربوط به سوءاستفاده از عدالت باید توسط وکیل مدافع باشد
12. But with the help of a special miscarriage clinic, her longed-for baby finally became a reality.
[ترجمه ترگمان]اما با کمک یک کلینیک ویژه سقط جنین، آرزوی او برای بچه بالاخره تبدیل به یک واقعیت شد
[ترجمه گوگل]اما با کمک یک کلینیک سقط جنین خاص، او دلش برای کودک در نهایت تبدیل به یک واقعیت شد
13. Besides increased miscarriage risk, the UC-Davis study also found a reduced ability to get pregnant linked to glycol ethers.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر افزایش ریسک سقط جنین، مطالعه UC - دیویس همچنین توانایی کمتری برای حامله شدن پیوند دهنده با اترهای گلیکول را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر افزایش خطر سقط جنین، مطالعه UC-Davis همچنین توانایی کاهش توانایی باردار شدن را در ارتباط با استروئیدهای گلیکول یافت
14. She was still weak from her miscarriage and the journey had been trying.
[ترجمه ترگمان]او هنوز از سقط جنین ضعیف بود و سفر به تلاش افتاده بود
[ترجمه گوگل]او هنوز از سقط جنین خود ضعیف بود و سفر تلاش کرده بود
15. Emmanuel suffered a miscarriage two weeks later and was taken to the hospital shackled and handcuffed.
[ترجمه ترگمان]امانوئل دو هفته بعد سقط جنین کرد و به دست بند و دست بند به بیمارستان رسید
[ترجمه گوگل]امانوئل دو هفته بعد سقط جنین را تحمل کرد و به بیمارستان منتقل شد و دستبند گرفت
16. She is awake when the procured miscarriage happens.
[ترجمه ترگمان]وقتی که سقط جنین انجام بشه بهوش میاد
[ترجمه گوگل]او بیدار است زمانی که سقط جنین خریداری اتفاق می افتد