کلمه جو
صفحه اصلی

get the best of


1- شکست دادن، پیشی گرفتن، فایق شدن بر، 2- زرنگتر بودن (از)

انگلیسی به انگلیسی

• beat, defeat, overpower

جملات نمونه

1. Which side got the best of it?
[ترجمه ترگمان]کدام طرف بهترین کار را کرده است؟
[ترجمه گوگل]کدام طرف بهتر از آن بود؟

2. He fought fiercely, but his opponent easily got the better of him.
[ترجمه ترگمان]او با سرسختی مبارزه کرد، اما حریف به آسانی از او پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]او با جدیت مبارزه کرد، اما حریفش به راحتی از او بهتر شد

3. She always gets the better of an argument.
[ترجمه ترگمان] همیشه بحث رو بهتر میکنه
[ترجمه گوگل]او همیشه بهتر از یک استدلال می شود

4. His curiosity got the better of him .
[ترجمه ترگمان]حس کنجکاویش بر او چیره شد
[ترجمه گوگل]کنجکاوی او بهتر از او بود

5. He got the best of that deal.
[ترجمه ترگمان] اون بهترین معامله رو کرد
[ترجمه گوگل]او بهترین نتیجه را گرفت

6. Harry's curiosity got the better of him and he unlocked the cupboard.
[ترجمه ترگمان]حس کنجکاوی هری بهتر شد و قفل گنجه را باز کرد
[ترجمه گوگل]کنجکاوی هری او را بهتر کرد و قفسه را باز کرد

7. If you work hard, you will get the better of your classmates.
[ترجمه ترگمان]اگر سخت کار کنید، بهتر است به همکلاسی های خود برسید
[ترجمه گوگل]اگر به سختی کار کنید، بهتر از همکلاسی های خود خواهید بود

8. Her curiosity got the better of her and she opened the door and peeped inside.
[ترجمه ترگمان]حس کنجکاوی ام بر او چیره شد و او در را باز کرد و به داخل سرک کشید
[ترجمه گوگل]کنجکاوی او بهتر از او بود و او درب را باز کرد و در داخل نفوذ کرد

9. I think her nerves got the better of her.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اعصابش از او بهتر شده است
[ترجمه گوگل]فکر میکنم اعصابش بهتر از اوست

10. She always gets the better of our quarrels.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از quarrels ما بهتر است
[ترجمه گوگل]او همیشه بهتر از نزاع های ما می شود

11. You always get the better of me at chess.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه توی شطرنج از من بهتر می شی
[ترجمه گوگل]من همیشه در شطرنج بهتر از من می شوم

12. She works in the city and lives in the country, so she gets the best of both worlds.
[ترجمه ترگمان]او در شهر کار می کند و در کشور زندگی می کند، بنابراین بهترین کار را از هر دو دنیا می گیرد
[ترجمه گوگل]او در شهر کار می کند و در کشور زندگی می کند، بنابراین او بهترین ها را از هر دو جهان می گیرد

13. He is used to tough defenders, and he usually gets the better of them.
[ترجمه ترگمان]او به مدافعان سرسخت مورد استفاده قرار می گیرد و او معمولا از آن ها بهتر می شود
[ترجمه گوگل]او از مدافعان سخت استفاده می کند و معمولا از آنها بهتر می شود

14. She didn't allow her emotions to get the better of her.
[ترجمه ترگمان]به احساساتش اجازه نداد تا از او بهتر شود
[ترجمه گوگل]او اجازه نداد احساسات او را بهتر کند

پیشنهاد کاربران

To overwhelm, take control, or gain an advantage over someone or something.
کنترل کردن
از پا درآوردن
از توان انداختن
سلب اختیار کردن


کلمات دیگر: