(لاتین) در حال مرگ، در شرف موت، در اخرین مرحله، نزدیک بمرگ
in extremis
(لاتین) در حال مرگ، در شرف موت، در اخرین مرحله، نزدیک بمرگ
انگلیسی به فارسی
(لاتین) در حال مرگ، در شرف موت
در افراطی، در اخرین مرحله
انگلیسی به انگلیسی
قید ( adverb )
• : تعریف: in extremity (Latin); under extreme circumstances or at the point of death.
• at the point of death; in a very difficult and serious situation
if someone is in extremis, they are about to die; a formal expression.
you can also use in extremis to indicate that someone is in a very difficult situation and has to use extreme methods in order to solve their problems; a formal expression.
if someone is in extremis, they are about to die; a formal expression.
you can also use in extremis to indicate that someone is in a very difficult situation and has to use extreme methods in order to solve their problems; a formal expression.
جملات نمونه
1. This alarm button is only to be used in extremis.
[ترجمه ترگمان]این دکمه زنگ خطر تنها در extremis استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این دکمه زنگ فقط برای افراط در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]این دکمه زنگ فقط برای افراط در نظر گرفته شده است
2. The use of antibiotics is permitted only in extremis.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آنتی بیوتیک ها تنها در extremis مجاز است
[ترجمه گوگل]استفاده از آنتی بیوتیک ها فقط در افراط مجاز است
[ترجمه گوگل]استفاده از آنتی بیوتیک ها فقط در افراط مجاز است
3. I'll only ask the bank for a loan in extremis.
[ترجمه ترگمان]من فقط از بانک برای وام گرفتن وام می گیرم
[ترجمه گوگل]من فقط از بانک برای وام در افراط می پرسم
[ترجمه گوگل]من فقط از بانک برای وام در افراط می پرسم
4. The President was in extremis, trying to figure out what was going on.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در extremis بود و سعی می کرد بفهمد چه خبر است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در حال افراط بود، تلاش برای کشف آنچه اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در حال افراط بود، تلاش برای کشف آنچه اتفاق می افتد
5. Keynes argued that governments, in extremis, could boost demand by digging holes.
[ترجمه ترگمان]Keynes استدلال می کند که دولت ها در extremis می توانند تقاضای ایجاد سوراخ هایی را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]کینز استدلال کرد که دولت ها در افراطی، می توانند تقاضا را با حفاری سوراخ افزایش دهند
[ترجمه گوگل]کینز استدلال کرد که دولت ها در افراطی، می توانند تقاضا را با حفاری سوراخ افزایش دهند
6. Yet now he was here, in extremis, to seek an alliance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حالا او اینجا بود، در extremis، تا با هم متحد شود
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون او در افراطی بود که به دنبال یک اتحاد باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون او در افراطی بود که به دنبال یک اتحاد باشد
7. Real Reagan was willing to raise taxes in extremis, and a firm believer in arms - reduction talks.
[ترجمه ترگمان]ریگان واقعی مایل به بالا بردن مالیات ها در extremis و یک معتقد محکم در مذاکرات کاهش سلاح بود
[ترجمه گوگل]رئال ریگان مایل بود مالیات را در افراطی ها افزایش دهد و مذاکرات کاهش صادرات را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]رئال ریگان مایل بود مالیات را در افراطی ها افزایش دهد و مذاکرات کاهش صادرات را به عهده بگیرد
8. No, the decision is imposed on the man at the points, so in extremis numbers of lives saved must count.
[ترجمه ترگمان]نه، این تصمیم بر این مرد در این نقاط تحمیل شده است، بنابراین در شمار تلفات جانی که نجات داده می شود باید شمارش شود
[ترجمه گوگل]نه، تصمیم به مرد در نقاط تحمیل شده است، بنابراین در تعداد افراطی زندگی نجات باید شمارش شود
[ترجمه گوگل]نه، تصمیم به مرد در نقاط تحمیل شده است، بنابراین در تعداد افراطی زندگی نجات باید شمارش شود
پیشنهاد کاربران
در شرایط حاد
آخر خط - در حدمرگ ( عامیانه )
در آستانه مرگ
در بحران
کلمات دیگر: