کلمه جو
صفحه اصلی

come to the fore

انگلیسی به فارسی

به جلو بروید


انگلیسی به انگلیسی

• reach the front; be noticed

جملات نمونه

1. The problem has come to the fore again in recent months.
[ترجمه ترگمان]این مشکل در ماه های اخیر دوباره مطرح شده است
[ترجمه گوگل]این مشکل در ماه های اخیر دوباره به جلو برود

2. be / come to the fore to be/become important and noticed by people; to play an important part: She has always been to the fore at moments of crisis.
[ترجمه ترگمان]باید پیش از این باشد که مهم شود و مورد توجه مردم قرار گیرد؛ نقش مهمی ایفا کند: او همیشه در لحظات بحرانی پیش می آید
[ترجمه گوگل]/ می آیند / می آیند / مهم و قابل توجه توسط مردم؛ برای بازی یک بخش مهم، او همیشه در لحظات بحران قرار دارد

3. Various ecological issues have come to the fore since the discovery of the hole in the Earth's ozone layer.
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیست محیطی مختلفی از زمان کشف حفره در لایه ازون بر روی کره زمین بوجود آمده است
[ترجمه گوگل]از زمان کشف سوراخ در لایه اوزن زمین، مسائل مختلف زیست محیطی به جلو برود

4. A wicked, mordant sense of humour has come to the fore in Blur's world.
[ترجمه ترگمان]یک حس طنز و تند تند و تند، به پیش از دنیای تار آمده است
[ترجمه گوگل]احساس شرور و ترسناکی در جهان تاریک پیش آمده است

5. No new politician has come to the fore, so others vie to fill the vacuum.
[ترجمه ترگمان]هیچ سیاست مدار جدیدی برای پرکردن خلا رقابت نمی کند، بنابراین دیگران برای پر کردن خلا رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]هیچ سیاستمدار جدیدی به پیش نمی آید، بنابراین دیگران می توانند خلاء را پر کنند

6. Allow your natural rhythm to come to the fore.
[ترجمه ترگمان]بگذارید که ریتم طبیعی تان به جلو بیاید
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ریتم طبیعی خود را به جلو برود

7. Botulism is another fatal disease which has come to the fore in recent years.
[ترجمه ترگمان]Botulism یک بیماری مهلک دیگر است که در سال های اخیر به پیش آمده است
[ترجمه گوگل]بوتولیسم یکی دیگر از بیماری های کشنده است که در سال های اخیر پیش می آید

8. Passive smoking has come to the fore.
[ترجمه ترگمان]سیگار منفعل به جلو می آید
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن منفعل شده است

9. The labour question must come to the fore next session.
[ترجمه ترگمان]پرسش کار باید به جلسه بعدی برسد
[ترجمه گوگل]سوال کار باید به جلسه بعدی برسد

10. A worker with ability and character will always come to the fore.
[ترجمه ترگمان]کارگری که توانایی و شخصیت داشته باشد همیشه به پیش خواهد آمد
[ترجمه گوگل]یک کارگر با توانایی و شخصیت همیشه به جلو می رود

11. It has come to the fore now for two reasons.
[ترجمه ترگمان]اکنون به دو دلیل به اینجا آمده است
[ترجمه گوگل]این به دو دلیل پیش می آید

12. "That's a topic which has come to the fore very much recently. "— 'Indeed. '.
[ترجمه ترگمان]\" این موضوعی است که اخیرا به پیش آمده است \"
[ترجمه گوگل]این موضوعی است که اخیرا به پیش می آید '- 'در واقع '

13. Furthermore, a number of significant new topics have come to the fore in recent years.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تعدادی از موضوعات مهم جدید در سال های اخیر به این مرحله رسیده اند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تعدادی از موضوعات مهم جدید در سال های اخیر به پیش می روند

14. Innumerable fine cadres have come to the fore from among the masses.
[ترجمه ترگمان]افراد ورزیده و Innumerable از میان توده های مردم به پیش آمده اند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از کارکنان خوب از میان توده ها به پیش می روند

پیشنهاد کاربران

مورد توجه قرار گرفتن

مهم شدن، برجسته شدن

به چشم آمدن، به صحنه آمدن، مطرح شدن

پیش کشیده شد


کلمات دیگر: