کلمه جو
صفحه اصلی

hurling


(نوعی بازی ورزشی ایرلندی) هرلینگ

انگلیسی به فارسی

(نوعی بازی ورزشی ایرلندی) هرلینگ


انگلیسی به انگلیسی

• traditional irish team game that resembles hockey (15 players on each of the two teams)
hurling is an outdoor game that is played with special sticks and a ball between two teams of 15 players each.

جملات نمونه

1. The strong wind was hurling bits of wood aboutas though they were toys.
[ترجمه ترگمان]باد قوی، تکه های چوب جنگلی را که با آن اسباب بازی بودند، پرتاب می کرد
[ترجمه گوگل]باد قوی، بیت های چوب را در اطراف شل کرد، هرچند آنها اسباب بازی بودند

2. Demonstrators were hurling bricks through the windows.
[ترجمه ترگمان]از پنجره ها آجر به بیرون پرتاب می شد
[ترجمه گوگل]نمایندگان آجر را از طریق پنجره ها ریختند

3. The strong wind was hurling bits of wood around as though they were toys.
[ترجمه ترگمان]باد شدید تکه های چوب را به اطراف پرتاب می کرد، انگار که اسباب بازی بودند
[ترجمه گوگل]باد قوی چوب های چوبی را در اطراف چرخاند، مثل اینکه آنها اسباب بازی بودند

4. Grace ought to be ashamed of herself, hurling herself at that boy so openly.
[ترجمه ترگمان]گریس باید از خودش خجالت بکشد، خودش را در آن پسرک با این صراحت خوار و خفیف کند
[ترجمه گوگل]گریس باید خودش را خجالت بکشد، تا آن را به صورت آشکار در خودش بکشد

5. The bomber had breached security by hurling his dynamite from a roof overlooking the building.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار با پرتاب dynamite از یک سقف مشرف به ساختمان، امنیت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]این بمب افکن با ضربه زدن به دینامیت خود را از پشت بام به ساختمان نگاه کرد

6. The other driver started hurling abuse at me.
[ترجمه ترگمان]راننده دیگر شروع به ناسزا گفتن به من کرد
[ترجمه گوگل]راننده دیگر شروع به سوء استفاده از من کرد

7. The boat rocked wildly, hurling him into the water.
[ترجمه ترگمان]قایق به شدت تکان می خورد و او را به آب می انداخت
[ترجمه گوگل]قایق به شدت خشمگین شد و او را در آب فرو ریخت

8. Hurling his arms and legs about wildly,he kept afloat but wasted much effort.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را با سرعت به اطراف می چرخاند، خود را سرپا نگه می داشت، اما کوشش زیادی به هدر نداده بود
[ترجمه گوگل]او دست هایش و پاهای خود را به صورت وحشیانه فرو برد، او را شناور نگه داشت اما تلاش زیادی نکرد

9. Gangs rioted last night, breaking storefront windows and hurling rocks and bottles.
[ترجمه ترگمان]تبهکاران در شب گذشته شورش کردند و پنجره ها را شکستند و سنگ ها و بطری ها را پرتاب کردند
[ترجمه گوگل]باندها شب گذشته شکست خوردند و پنجره ها را از پنجره باز کردند و سنگ ها و بطری ها را برداشتند

10. Hurling his arms and legs around wildly, he kept afloat but wasted much effort.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را با سرعت به اطراف می چرخاند، شناور بود، اما تلاش زیادی را به هدر نداده بود
[ترجمه گوگل]او دست هایش و پاهای خود را در اطراف غول پیکر نگه می داشت، اما به اندازه کافی ماند اما تلاش زیادی نکرد

11. The demonstrators were hurling rocks at the police.
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان به سمت پلیس سنگ پرتاب می کردند
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان در سنگسار پلیس بودند

12. Some children started mindlessly hurling stones at passing vehicles.
[ترجمه ترگمان]برخی از بچه ها بدون فکر شروع به پرتاب سنگ به سمت وسایل نقلیه کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از بچه ها در حال گذر از وسایل نقلیه بدون سر و صدا شروع به پرتاب سنگ کردند

13. They were hurling insults at the police.
[ترجمه ترگمان] اونا به پلیس توهین میکردن
[ترجمه گوگل]آنها توهین به پلیس را تحمل کردند

14. He was accused of hurling abuse at the referee.
[ترجمه ترگمان]او متهم به سواستفاده از داور است
[ترجمه گوگل]او متهم به سوءاستفاده از داور شد

پیشنهاد کاربران

پرت کردن _ پرتاب کردن _ انداختن

نوعی ورزش ایرلندی

خشونت آمیز
با داد و فریاد
پرخاشگرانه
تند و تیز


کلمات دیگر: