کلمه جو
صفحه اصلی

unerringly

انگلیسی به فارسی

unerringly


انگلیسی به انگلیسی

• without error, in an unerring manner, accurately

جملات نمونه

1. She unerringly picks us out of the crowd in the cavernous old building.
[ترجمه ترگمان]او فقط ما را از میان جمعیت داخل ساختمان غار غار مانند بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]او بی رحم ما را از جمعیت در ساختمان قدیمی غارناک می برد

2. She had seized unerringly on the fact that most disturbed him.
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت که بیش از همه او را ناراحت کرده بود دچار اشتباه شده بود
[ترجمه گوگل]او بدون توجه به این واقعیت که اکثر او را مختل کرده بود، دستگیر شده بود

3. He unerringly fixed things for us.
[ترجمه ترگمان]اون همه چیزو برای ما درست کرده
[ترجمه گوگل]او چیزهای غیرمنتظره برای ما ثابت کرد

4. They are, however, unerringly perceptive of trusting relationships with professionals.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها دسته ای از روابط قابل اعتماد با افراد حرفه ای را تشخیص می دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها بدون در نظر گرفتن اعتماد به روابط با حرفه ای ها درک می کنند

5. The bell captain, Herbie Chandler, was firmly and unerringly impaled.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان زنگ به صدا در آمد و گفت: کاپیتان بل لر محکم و محکم به دیوار اصابت کرد
[ترجمه گوگل]کاپیتان زنگ، هربی چاندلر، کاملا محکم و بی رحمانه بود

6. They knew unerringly what to aspire to.
[ترجمه ترگمان]می دانست که چه چیزی را باید آرزو کند
[ترجمه گوگل]آنها به طور غیرعادی می دانستند چه می خواهند

7. The man could unerringly select the parts that were necessary to his task.
[ترجمه ترگمان]مرد می توانست قطعاتی را که برای کارش ضروری بود انتخاب کند
[ترجمه گوگل]مرد می تواند بدون نیاز به قطعات مورد نیاز برای کار خود را انتخاب کند

8. An unerringly professional team greet and treat clients.
[ترجمه ترگمان]یک تیم حرفه ای بدون اشتباه به مشتریان خوشامد می گوید و آن ها را درمان می کند
[ترجمه گوگل]یک تیم حرفه ای بی نظیر از مشتریان قدردانی می کند

9. You unerringly manage to pick the wrong people and the wrong things. "
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید افراد اشتباهی را انتخاب کنید و چیزهای اشتباهی را انتخاب کنید \"
[ترجمه گوگل]شما به راحتی می توانید افراد غلط و موارد اشتباه را انتخاب کنید '

10. It was wonderful to watch her fingers moving deftly and unerringly.
[ترجمه ترگمان]تماشای انگشتانش ماهرانه و بدون اشتباه بود
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز بود که انگشتان دست خود را به آرامی و بدون حرکت حرکت می داد

11. As she moved to obey, the black spot of the gun followed her unerringly across the sitting room.
[ترجمه ترگمان]در همان حال که او می خواست اطاعت کند، خال سیاه اسلحه او را در اتاق نشیمن دنبال کرد
[ترجمه گوگل]وقتی حرکت کرد که اطاعت کند، نقطه سیاه این اسلحه از اتاق نشیمن بی رحمانه پیروی کرد

12. And over the past few days it had developed an infuriating habit of wandering unerringly back to the subject of Adam Burns.
[ترجمه ترگمان]و در طول چند روز گذشته، این عادت را به خشم تبدیل کرده بود که بدون اشتباه به سوی موضوع آدام برنز برگردد
[ترجمه گوگل]و در طی چند روز گذشته یک عادت بی نظیر از سرگردانی بدون سر و صدا به موضوع آدم برنز ایجاد کرده است

13. Those choking fits, for instance, and the way in which she followed her routine so unerringly.
[ترجمه ترگمان]مثلا آن بحران های خفگی، برای مثال، و راهی که او با آن همه اشتباه او را دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]برای مثال، کسانی که دلزدگی می کند، متناسب با آن است و شیوه ای که او به طور معمول به دنبال آن می رود

14. We described how the golden plover manages to fly over thousands of miles of uncharted water each year directly and unerringly to Hawaii.
[ترجمه ترگمان]ما توضیح دادیم که چگونه the طلایی هر ساله به طور مستقیم و بدون اشتباه به هاوایی پرواز می کند
[ترجمه گوگل]ما توضیح دادیم که چگونه طلای طلایی هر ساله به بیش از هزار مایل از آب های ناشناخته پرواز می کند و به طور مستقیم و بدون وقفه به هاوایی ها پرواز می کند

پیشنهاد کاربران

بدون خطا

راه دقیق و درست

راه بی پایان

اشتباه ناپذیر

Longman: always right


کلمات دیگر: