کلمه جو
صفحه اصلی

hot dog


معنی : سوسیس، هات داگ، ساندویچ سوسیس، سوسیس بزرگ
معانی دیگر : گوشت آکند، (امریکا - خودمانی)، خودنمایی کردن، (در مسابقه و غیره برای جلب توجه) شیرین کاری کردن، پز دادن، آدم خودنما، نمایش کار، متظاهر، سوسیگ، ورزش : ورزشکار ممتاز

انگلیسی به فارسی

ساندویچ سوسیس، سوسیس، سوسیگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hot, cooked frankfurter or wiener usu. eaten in a soft bun.
مشابه: frank

(2) تعریف: (slang) one who performs in a showy way, so as to draw attention.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (informal) used to express excitement or delight.

• type of sausage (especially one served in a roll)
a hot dog is a long bread roll with a sausage in it.
perform a complex maneuver (in sports); show off, perform complex maneuvers in order to impress others
type of sausage (especially one served in a roll); person who performs showy complex maneuver (in sports)

مترادف و متضاد

سوسیس (اسم)
frank, banger, sausage, wiener, hot dog, frankfurter, red-hot, toad-in-the-hole

هات داگ (اسم)
hot dog

ساندویچ سوسیس (اسم)
hot dog

سوسیس بزرگ (اسم)
hot dog

frankfurter


Synonyms: Georgia hot, boaster, crowd-pleaser, dog, flaunter, foot long, footlong, frank, frankfurter, grandstander, hotshot, pigs in a blanket, red-hot, redhot, sausage, showboat, weenie, weenie, wiener


showoff


Synonyms: boaster, braggart, crowd-pleaser, granstander, showboat


جملات نمونه

1. He bought a hot dog and had it covered with all the fixings.
[ترجمه ترگمان]او یک هات داگ خریده و آن را با تمام لوازم آرایش پوشانده بود
[ترجمه گوگل]او یک هات داگ خرید و آن را با تمام تنظیمات پوشانده بود

2. Give me a hot dog, but hold the mustard.
[ترجمه ترگمان] یه هات داگ بهم بده، اما خردل رو نگه دار
[ترجمه گوگل]یک سگ داغ را به من بدهید، اما خردل را نگه دارید

3. You won your race? Hot dog!
[ترجمه ترگمان]مسابقه رو بردی؟ ! هات داگ
[ترجمه گوگل]شما نژاد خود را به دست آوردید؟ هات داگ!

4. He wanted to nickel me up for another hot dog.
[ترجمه ترگمان]اون می خواست منو به خاطر یه هات داگ دیگه بهم بده
[ترجمه گوگل]او می خواست من را برای یک هات داگ نیکل بگیرد

5. She was taking tiny bites of a hot dog and daintily wiping her lips with a napkin.
[ترجمه ترگمان]او گاز کوچکی از یک سگ داغ می خورد و با وقار لب هایش را با دستمال پاک می کرد
[ترجمه گوگل]او نیش کوچولوی هات داگ را گرفت و با لبخند لب هایش را پاک کرد

6. She bought a hot dog from a stand on a street corner.
[ترجمه ترگمان] اون یه سگ خوشگل رو از یه گوشه خیابون خرید
[ترجمه گوگل]او یک هات داگ را از یک ایستگاه در یک گوشه خیابانی خرید

7. She bought a hot dog from a stand on a street corner and wolfed it down.
[ترجمه ترگمان]او یک سگ داغ را از یک گوشه خیابان خرید و به wolfed خورد
[ترجمه گوگل]او یک سگ داغ را از یک ایستگاه در یک گوشه خیابانی خرید و آن را گول زد

8. He's a real hot dog.
[ترجمه ترگمان]اون یه هات داگ واقعیه
[ترجمه گوگل]او یک هات داگ واقعی است

9. I'd like a hot dog with ketchup, onions. . . the works.
[ترجمه ترگمان]من هات داگ با سس گوجه و پیاز داغ رو دوست دارم
[ترجمه گوگل]من یک سگ داغ با سس کچاپ، پیاز میخواهم کارها

10. The hot dog tasted funny, so I tossed it.
[ترجمه ترگمان] اون هات داگ مزه بامزه ای می داد، واسه همین انداختمش بیرون
[ترجمه گوگل]هات داگ خنده دار بود، بنابراین من آن را پرتاب کردم

11. When you're stumbling home, grab a cheap late-night "poelser" (hot dog) or falafel, just as the locals do.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به خانه سکندری می روید، یک \"سگ داغ\" (سگ داغ)یا فلافل را درست همانطور که افراد محلی انجام می دهند، بگیرید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در حال ترک خانه هستید، یک 'پوپولر' ('هات داگ') یا فالافل ارزان را به شما ارزان می دهد، همانطور که مردم محلی آن را انجام می دهند

12. And I'll have a hot dog, with a potato salad.
[ترجمه ترگمان]و من یه هات داگ درست می کنم با یه سالاد سیب زمینی
[ترجمه گوگل]و من یک سگ داغ با یک سالاد سیب زمینی خواهم داشت

13. Waitress: That's two hamburgers, a hot dog and three colas.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت: اون دوتا همبرگر، یه هات داگ و سه colas
[ترجمه گوگل]پیشخدمت: این دو همبرگر، هات داگ و سه کول است

14. That's two hamburgers, a hot dog and three colas.
[ترجمه ترگمان]این دوتا همبرگر، یه هات داگ و سه colas
[ترجمه گوگل]این دو همبرگر، یک هات داگ و سه کالای است

15. Because of the hot dog, the summer solstice is the only dog food popular Hakka.
[ترجمه ترگمان]انقلاب تابستانی، انقلاب تابستانی تنها غذای سگ است
[ترجمه گوگل]از آنجا که هات داگ، انقلاب تابستانی تنها غذای محبوب سگ هاکا است

16. I ate a hotdog and drank some lemonade with six sisters named McGhee, from Wichita, Kansas.
[ترجمه ترگمان]من یک hotdog خوردم و لیموناد با شش خواهر به اسم McGhee از ویچیتا در کانزاس نوشیدم
[ترجمه گوگل]من یک هات داگ خوردم و برخی از لیموناد با شش خواهر به نام McGhee از ویچیتا، کانزاس نوشیدم

17. It's quite another thing to share a summit with 60 people who express disappointment that there is no hot-dog stand.
[ترجمه ترگمان]کاملا چیز دیگری است که نشست با ۶۰ نفر را به اشتراک بگذارید که ناامیدی را ابراز می کنند مبنی بر این که هیچ گونه استقامت سگی در این نشست وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این کاملا چیز دیگری است که برای به اشتراک گذاشتن یک اجلاس سران با 60 نفر که ناامید کننده است که هیچ ایستگاه داغ سگ وجود ندارد

18. That's my hotdog. I won't come back for lunch today.
[ترجمه ترگمان]این هات داگ من است امروز برای ناهار برنمی گردم
[ترجمه گوگل]این هات داگ من است من امروز ناهار نخواهم آمد

19. For example, the traditional American favorite, the hotdog or wiener, has its modern beginning in Germany.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، موسیقی سنتی آمریکا، the یا wiener، آغاز مدرن خود را در آلمان دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مورد علاقه ی سنتی آمریکایی، هات داگ یا Wiener، آغاز مدرن خود را در آلمان است

20. Then close the roll, and eat your hotdog.
[ترجمه ترگمان]پس the رو ببندید و هات داگ بخورید
[ترجمه گوگل]سپس رول را ببندید و هات داگ خود را بخورید

21. There is a small hotdog stand outside.
[ترجمه ترگمان]در بیرون یک دکه کوچک hotdog وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه کوچک هات داگ در خارج وجود دارد

22. It's not a simple hotdog, it contains my hard work and my admiration for you.
[ترجمه ترگمان]هات داگ ساده نیست، این شامل کاره ای سخت و تحسین من برای شما است
[ترجمه گوگل]این یک هات داگ ساده نیست، این شامل کار سخت من و تحسین من برای شما است

23. He likes hotdog, cake and coke.
[ترجمه ترگمان] اون هات داگ، کیک و کوکائین دوست داره
[ترجمه گوگل]او Hotdog، کیک و کک را دوست دارد

24. I eat a sandwich or a hotdog.
[ترجمه ترگمان] من یه ساندویچ یا هات داگ می خورم
[ترجمه گوگل]من یک ساندویچ یا هات داگ می خورم

25. Steve likes to hotdog down the ski slopes.
[ترجمه ترگمان](استیو)دوست دارد دامنه های اسکی را پایین بیندازد
[ترجمه گوگل]استیو دوست دارد تا دامنه های اسکی را به هات داگ بسپارد

26. Bob washed down the hotdog with a bottle of Coke.
[ترجمه ترگمان]باب شیشه نوشابه را با یک بطری نوشابه شست
[ترجمه گوگل]باب با یک بطری کک، هات داگ را شسته بود

27. The hotdog tastes delicious. Can I have one more?
[ترجمه ترگمان]هات داگ خوش مزه است میتونم یکی دیگه بخورم؟
[ترجمه گوگل]هات داگ خوشمزه است آیا می توانم یک نفر دیگر داشته باشم؟

28. A hotdog when she came for lunch, Chinese if she stayed for dinner.
[ترجمه ترگمان]یه هات داگ وقتی برای ناهار اومده بود اگه برای شام میموند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او برای ناهار آمد، هندی بود، اگر چینی برای شام ماند

29. Big Mack always wins the hotdog - eating contest.
[ترجمه ترگمان]ماک بزرگ همیشه مسابقه هات داگ مجانی را می برد
[ترجمه گوگل]Big Mack همیشه مسابقه هات داگ - خوردن را برنده می کند

30. He wants a hotdog.
[ترجمه ترگمان] اون یه هات داگ می خواد
[ترجمه گوگل]او می خواهد یک هات داگ باشد

پیشنهاد کاربران

درکشور های اروپایی به سوسیس داغ وبزرگ گفته می شود

گوشت سگ گرم یا سوسیس

سوسیس

هاتداگ، سوسیس

خودنمایی کردن، ( در مسابقه و غیره برای جلب توجه ) شیرین کاری کردن، پز دادن

● آدم خودنما، نمایش کار، متظاهر

● ( اسکی ) اسکی آکروباتیک، اسکی ( با ) شیرین کاری ( hotdog هم می نویسند )

ساندیچ سوسیس

1 ) a hotdog stand
کیوسک ( دکه ) هات داگ فروشی
2 ) Hot dog stands with colorful umbrellas always attract a crowd

یا خدا!
خدای من ( در حال حرف ندا )

گوشت سگ گرم


کلمات دیگر: