کلمه جو
صفحه اصلی

rustication


معنی : اخراج، دهاتی سازی
معانی دیگر : دهاتی سازی، اخراج

انگلیسی به فارسی

دهاتی سازی، اخراج


انگلیسی به انگلیسی

• act of rusticating; act of living in a rural area; temporary suspension from a university (british); roughly-cut bricks or stones used in a wall covering

مترادف و متضاد

اخراج (اسم)
ejection, banishment, deportation, expulsion, dismissal, eviction, exclusion, boot, ouster, deposal, extrusion, rustication

دهاتی سازی (اسم)
rustication

جملات نمونه

1. a long period of rustication
دوران طولانی زندگی روستایی

پیشنهاد کاربران

در معماری به عملیات ساخت سنگهایی گفته می شود که یا بر جستگی هایی نسبت به بندهای عمودی و افقی دارند و یا سطح آنها تیشه ای شده است که بافت آن در تضاد با بندها قرار می گیرد.


کلمات دیگر: