1. Gold and silver are tractable metals.
[ترجمه fatemeh] طلا و نقره فلزاتی انعطاف پذیر ( چکش خوار ) هستند.
[ترجمه ترگمان]طلا و نقره عناصر رام شدنی هستند
[ترجمه گوگل]طلا و نقره فلزات قابل تعویض هستند
2. This approach helps to make the issues more tractable.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد به حل مشکلات بیشتر کمک می کند
[ترجمه گوگل]این رویکرد باعث می شود مسائل بیشتر قابل حل باشد
3. The issues have proved to be less tractable than expected.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که مسایل کم تر از حد مورد انتظار هستند
[ترجمه گوگل]مسائل ثابت شده اند کمتر قابل پیش بینی از انتظار می رود
4. The problem turned out to be rather less tractable than I had expected.
[ترجمه ترگمان]مساله کمی کم تر از آن چیزی بود که انتظار داشتم
[ترجمه گوگل]مشکل این بود که نسبت به پیش بینی هایم کمتر قابل پیش بینی بود
5. This provides a tractable framework for the economic modelling of reputation effects.
[ترجمه ترگمان]این امر چارچوب tractable برای مدل سازی اقتصادی اثرات اعتبار فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این یک چارچوب قابل قبول برای مدلسازی اقتصادی اثرات شهرت است
6. Fortunately, some scientists saw them as posing tractable scientific questions and offering new insights.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، برخی از دانشمندان آن ها را به عنوان مطرح کردن سوالات علمی و ارایه بینش های جدید در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه برخی از دانشمندان آنها را مطرح کردند که به عنوان پرسش های علمی قابل قبول و ارائه بینش های جدید را نشان می دهند
7. The country's economic problems are less tractable than first thought.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اقتصادی کشور کم تر از اولین تفکر است
[ترجمه گوگل]مشکلات اقتصادی کشور نسبت به تفکر اول کمتر قابل پیش بینی است
8. The horse would instantly change from placid and tractable to anxious and difficult!
[ترجمه ترگمان]بلافاصله اسبش آرام و رام و رام و رام به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اسب بلافاصله از رطوبت و رانده شدن به اضطراب و دشواری تغییر می کند!
9. If any of these are found to be tractable, then they all are.
[ترجمه ترگمان]اگر هر کدام از اینها tractable باشند، پس همه آن ها هستند
[ترجمه گوگل]اگر هر کدام از این ها قابل تشخیص باشند، همه آنها هستند
10. Republicans are clearly more tractable than in the last Congress, when they insisted on a large tax cut or nothing.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان به وضوح more از آخرین کنگره هستند، زمانی که آن ها بر کاهش مالیات سنگین اصرار دارند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان به وضوح قابل قبول تر از کنگره هستند، زمانی که اصرار بر کاهش مالیات بزرگ یا هیچ چیز دیگری ندارند
11. He could easily manage his tractable and worshipping younger brother.
[ترجمه ترگمان]او به آسانی می توانست tractable را مدیریت کند و برادر کوچک تر را بست اید
[ترجمه گوگل]او به راحتی می تواند برادر کوچک تر و پرستش خود را مدیریت کند
12. They are mighty sagacious, tractable creature.
[ترجمه ترگمان]موجودات mighty و tractable هستند
[ترجمه گوگل]آنها مخلوق قدرتمند و قابل تحسین هستند
13. Carrie seemed quite tractable, and he congratulated himself.
[ترجمه ترگمان]کری خیلی رام و رام به نظر می رسید و به خودش تبریک می گفت
[ترجمه گوگل]کری به نظر می رسید کاملا قابل پیش بینی بود، و او خود را تبریک گفت
14. Triangular matrices, in particular, are usually quite tractable.
[ترجمه ترگمان]ماتریس های مثلثی به طور خاص معمولا کاملا tractable هستند
[ترجمه گوگل]ماتریس های مثلثی، به طور خاص، معمولا قابل ردیابی هستند