کلمه جو
صفحه اصلی

anachronistic


معنی : بیمورد، نا بهنگام
معانی دیگر : anachronous anachronic : نابهنگام، بیمورد ازنظر تاری  وقوع

انگلیسی به فارسی

نابه‌هنگام، بی‌مورد (از نظر تاریخ وقوع)


انگلیسی به انگلیسی

• obsolete, out of date; not properly dated, not assigned to the correct time period (of a person, object or event)
something that is anachronistic is out of date or old-fashioned.
you can describe something as anachronistic when it is wrong because it could not have happened or existed in the historical period stated.

مترادف و متضاد

بیمورد (صفت)
anachronistic, anachronous

نا بهنگام (صفت)
malapropos, unseasonable, inopportune, untimely, anachronistic, anachronous, premature, immature, precocious, ill-timed

جملات نمونه

1. His painting style was seen as outdated and anachronistic.
[ترجمه ترگمان]سبک نقاشی او منسوخ و بی مورد بود
[ترجمه گوگل]سبک نقاشی او به عنوان قدیمی و انحرافی دیده می شود

2. The costumes were anachronistic for a Victorian play.
[ترجمه ترگمان]لباس ها برای یک نمایش دوره ویکتوریا فرسوده شده بودند
[ترجمه گوگل]این لباس ها برای بازی ویکتوریا مورد توجه قرار گرفتند

3. Many of its practices seem anachronistic.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از practices به نظر نابهنگام می رسد
[ترجمه گوگل]بسیاری از شیوه های آن به نظر می رسد انحرافی است

4. She wears anachronistic styles as though they were the latest fashion, with no hint of nostalgia.
[ترجمه ترگمان]او به سبک anachronistic فرسوده شده بود، انگار آخرین مد بود، بدون هیچ نشانه ای از دلتنگی
[ترجمه گوگل]او سبک های آناکونیستی را می پوشد، همانطور که آخرین مدل آن بود، بدون اشاره به نوستالژی

5. Against Western armies they were becoming distinctly anachronistic.
[ترجمه ترگمان]آن ها از خارج به خارج از موعد خارج می شدند
[ترجمه گوگل]در برابر ارتش های غربی، آنها به طور واضح انحرافی تبدیل شدند

6. Their style was seen as outdated, anachronistic, full of superficial trickery.
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی آن ها منسوخ و بی مورد و پر از حیله های سطحی بود
[ترجمه گوگل]سبک آنها به نظر می رسد به عنوان قدیمی، انحرافی، پر از اذیت و آزار سطحی

7. It is probably anachronistic to imagine that Offa intended to create a single southern Anglo-Saxon kingdom under one ruler.
[ترجمه ترگمان]احتمالا این تصور به ذهن خطور می کند که offa قصد دارد یک پادشاهی متحد Anglo را تحت یک خط کش ایجاد کند
[ترجمه گوگل]احتمالا آناکورونیسم تصور می کند که Offa قصد دارد یک پادشاهی جنوب انگلوساکسون را در زیر یک حاکم ایجاد کند

8. Opponents of wigs thought they were anachronistic, as well as uncomfortable and expensive.
[ترجمه ترگمان]مخالفان کلاه گیس دار فکر می کردند که آن ها نابهنگام و گران و گران هستند
[ترجمه گوگل]مخالفان کلاه گیس ها فکر می کردند آنها anachronistic، و همچنین ناراحت کننده و گران است

9. To this end, we must reform. anachronistic rules against the use of riot control agents.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به این هدف، ما باید اصلاح کنیم قوانین نابهنگام در برابر استفاده از عوامل کنترل شورش
[ترجمه گوگل]برای این منظور ما باید اصلاح کنیم قوانین انکارناپذیر علیه استفاده از عوامل کنترل شورش

10. Islamic law is as anachronistic as Hammurabi's code - yet it IS applicable and applied in many countries.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها، قوانین اسلامی به اندازه قانون Hammurabi بی مورد دانسته و قابل اجرا می باشد
[ترجمه گوگل]قانون اسلامی همانطور که قبلا به عنوان کد هامروبی شناخته شده است، اما در بسیاری از کشورها قابل اجرا و کاربرد است

11. This is anachronistic, given how different the world looks today and it is not working.
[ترجمه ترگمان]این نابهنگام است، با توجه به این که جهان امروز چقدر متفاوت به نظر می رسد و کار نمی کند
[ترجمه گوگل]این نوعی تحریک آمیز است، با توجه به اینکه چگونه جهان امروز به نظر می رسد و کار نمی کند

12. Those days are becoming as anachronistic as the sokaiya.
[ترجمه ترگمان]این روزها به اندازه خانواده sokaiya بی مورد و بی مورد است
[ترجمه گوگل]آن روزها به عنوان سکعایا به عنوان یکی از مباحثه تبدیل می شوند

13. Yet one still finds anachronistic and peculiar accounts of "Gnosticism" by Eric Voegelin and his followers that routinely claim "gnosis" as the origin of modern totalitarianism.
[ترجمه ترگمان]با این حال هنوز یکی از روایت های خاص و خاص \"gnosticism\" توسط اریک Voegelin و پیروانش وجود دارد که به طور معمول ادعا می کنند که \"gnosis\" را منشا استبداد مدرن می دانند
[ترجمه گوگل]با این حال، هنوز ایکو وئوگلین و پیروانش را که به طور معمول به عنوان منشاء توتالیتاریسم مدرن به طور معمول ادعا می کنند 'گنوزیس' را به حساب می آورند، می نامند

14. Of course, some passages are obscure or anachronistic. But many of the sayings attributed to Confucius breathe a remarkably fresh secular humanism.
[ترجمه ترگمان]البته برخی قسمت ها مبهم یا بی مورد هستند اما بسیاری از گفته های کنفوسیوس یک انسان گرایی سکولار کاملا جدید را تنفس می کنند
[ترجمه گوگل]البته برخی از آثار مبهم و غیرقابل انکار هستند اما بسیاری از جمله هایی که به کنفوسیوس مربوط می شود، یک انسان گرایی بی نظیر سکولار را نفوذ می کنند

15. English public schools are anachronistic.
[ترجمه ترگمان]مدارس عمومی انگلیسی نابهنگام هستند
[ترجمه گوگل]مدارس دولتی انگلیسی از نظر اخلاقی هستند

پیشنهاد کاربران

زمان پریشانه، بیرون از زمان، کهنه، قدیمی، از مد افتاده

دِمده

ناهمگون با زمانه


ناگهانی

نااین زمان، کهنه نگری


کلمات دیگر: