1. After a few prefatory comments/remarks, she began her speech.
[ترجمه ترگمان]بعد از کمی نظرات و اظهار نظر، او سخنرانی خود را شروع کرد
[ترجمه گوگل]پس از چند نظر / اظهارات پیشین، او سخنرانی خود را آغاز کرد
2. Three further prefatory remarks are necessary.
[ترجمه ترگمان]سه نکته دیگر نیز لازم است
[ترجمه گوگل]سه سخنرانی پیشینی دیگر ضروری است
3. Prefatory remarks: Because of jealousy, but is disgruntled.
[ترجمه ترگمان]: به خاطر حسادت اما ناراضی - ه
[ترجمه گوگل]اظهارات Prefatory به دلیل حسادت، اما ناراضی است
4. Chapter One analyzes the prefatory material for Northanger Abbey.
[ترجمه ترگمان]فصل یک، مطالب prefatory برای نورثنگر را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]فصل اول مواد موردنیاز برای ابی Northanger را تحلیل می کند
5. As a prefatory topic in genetic engineering technology, the construction of transgenic bacteria has the good industry prospect.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک موضوع prefatory در تکنولوژی مهندسی ژنتیک، ساخت باکتری های تراژنی چشم انداز صنعت خوبی دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک موضوع پیشگفته در تکنولوژی مهندسی ژنتیک، ساخت باکتری های ترانس ژنیک دارای چشم انداز صنعت خوبی است
6. The same remark applies to all prefatory notions whatever about philosophy.
[ترجمه ترگمان]همین نکته در مورد همه تصورات غلط درباره فلسفه صدق می کند
[ترجمه گوگل]همان نکته در مورد تمام مفاهیم پیشینی که در مورد فلسفه وجود دارد، استفاده می شود
7. Politics of Aristotle: With an Introduction, Two Prefatory Essays and Notes Critical and Explanatory ( Cambridge Library Collection - Classics ), Volume 1 Introduction to the Politics.
[ترجمه ترگمان]سیاست ارسطو: با یک مقدمه، دو مقالات prefatory و Notes و Explanatory (آثار کلاسیک کتابخانه کمبریج)، جلد ۱ مقدمه ای بر سیاست
[ترجمه گوگل]سیاست ارسطو با مقدمه، دو مقدمه و نکات انتقادی و توضیحی (مجموعه کتابخانه کمبریج - کلاسیک)، جلد 1 مقدمه ای بر سیاست
8. The content of a book or document exclusive of prefatory matter, codicils, indexes, or appendices.
[ترجمه ترگمان]محتوای یک کتاب یا سند انحصاری از ماده prefatory، codicils، شاخص ها، یا پیوست ها
[ترجمه گوگل]محتوا یک کتاب یا سند بدون ماده پیشینی، کدنویسی، شاخص یا افزونه
9. And yet the treatment of his characters is not exactly what that prefatory article of his might have led one to expect.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، رفتار شخصیت های او دقیقا همان چیزی نیست که ممکن است کسی انتظارش را داشته باشد
[ترجمه گوگل]و در عین حال رفتار شخصیت های او دقیقا همان چیزی است که مقاله پیشینی از او ممکن بود انتظار داشته باشد
10. The content of craved stone is divided into the announcement topic and the prefatory remarks, which has provided the first material for the study of history, culture and custom in Han Dynasty.
[ترجمه ترگمان]محتوای سنگ craved به موضوع اعلامیه و اظهارات prefatory تقسیم شده است که نخستین مطالبی را برای مطالعه تاریخ، فرهنگ و سنت در سلسله هان ارائه کرده است
[ترجمه گوگل]محتوای سنگ دلخواه به موضوع اعلامیه و سخنان پیشینی تقسیم شده است، که اولین ماده برای مطالعه تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم در سلسله هان ارائه شده است
11. The researchers join that their findings ought be thought prefatory, in part because the study group was so small, particularly the digit of women with anorexia.
[ترجمه ترگمان]محققین به این موضوع ملحق می شوند که یافته های آن ها باید به عنوان بخشی از این جهت در نظر گرفته شود که گروه مطالعه بسیار کوچک بود، به خصوص رقم زنان با anorexia
[ترجمه گوگل]محققان به این نتیجه رسیده اند که یافته های آنها باید به طور پیش فرض مورد توجه قرار گیرد، بخشی از آن است که گروه مطالعه خیلی کوچک است، به ویژه رقم زنان مبتلا به بی حسی
12. Prior to or preparing for the main matter, action, or business; introductory or prefatory.
[ترجمه ترگمان]قبل یا آماده شدن برای موضوع اصلی، اقدام، یا کسب وکار؛ مقدماتی یا مقدماتی
[ترجمه گوگل]قبل یا آماده شدن برای موضوع اصلی، اقدام یا کسب و کار؛ مقدماتی یا مقدماتی