1. The idea of philia therefore was being applied by then, and it continued as an important element in Christian ideas about the nature of love, religious love.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ایده of از آن زمان به کار گرفته شد، و به عنوان عنصری مهم در ایده های مسیحی در مورد ماهیت عشق، عشق مذهبی، ادامه یافت
[ترجمه گوگل]بنابراین، ایده فیلیه در آن زمان اعمال شد و به عنوان یک عنصر مهم در اندیشه های مسیحی درباره ماهیت عشق، عشق مذهبی ادامه یافت
2. But my point here is that then philia gave rise to agape in Christian philosophy, and in this concept, erotic love is repressed and what it symbolizes is the union of the souls.
[ترجمه ترگمان]اما نکته من در اینجا این است که پس از آن، philia به فلسفه مسیحی اشاره کرد، و در این مفهوم، عشق شهوانی سرکوب می شود و آنچه نماد اتحاد روح است
[ترجمه گوگل]اما نقطه من در اینجا این است که فیلیا در فلسفه مسیحی به آگپت منجر شد و در این مفهوم، عشق وابسته به عشق شهوانی سرکوب شده است و آنچه نماد آن اتحاد اتحاد است
3. But what does the idea of philia refer to?
[ترجمه ترگمان]اما ایده of به چه چیزی اشاره دارد؟
[ترجمه گوگل]اما ایده فیلیا چیست؟
4. So first of all, Aristotle derived the term philia from Plato's eros, and he redefined love as something that is more dependent on reason than on passion.
[ترجمه ترگمان]اول از همه، ارسطو اصطلاح philia را از افلاطون استنتاج کرد، و او عشق را به عنوان چیزی که بیشتر به عقل متکی است نسبت به شور و شوق، دوباره تعریف کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین اول از همه، ارسطو اصطلاح فیلیا را از دوران افلاطون مفهوم می یابد و او عشق را به عنوان چیزی بیشتر تعریف می کند که نسبت به اشتیاق بیشتر وابسته است
5. Yes, exactly, right, as in philia trupic, friendly sort of relationship, not necessarily a passionate one at all.
[ترجمه ترگمان]بله، دقیقا، درست است، همان طور که در philia trupic، یک نوع رابطه دوستانه، لزوما یک رابطه احساساتی نیست
[ترجمه گوگل]بله، دقیقا درست است، مثل فیلسوف، نوع دوستانه، و نه لزوما یک پرشور
6. Philia, that is the second ingredient of the Catholic synthesis in the middle ages.
[ترجمه ترگمان]Philia، دومین جز تشکیل دهنده سنتز کاتولیک در قرون وسطی است
[ترجمه گوگل]فیلیا، دومین عنصر سنتز کاتولیک در قرون وسطی است
7. It is affection loyalty and friendship that make up a regime. This sort of thing he says this political partnership is the work of affection philia is his word is the work of affection.
[ترجمه ترگمان]آن وفاداری و دوستی است که رژیم را تشکیل می دهد این چیزی است که او می گوید این مشارکت سیاسی، اثر محبت است که گفته او کار محبت است
[ترجمه گوگل]این وفاداری و دوستی است که یک رژیم را تشکیل می دهد این نوع از چیزی است که او می گوید این مشارکت سیاسی کار فصاحت فیلیا است، کلمه او کار عفت است
8. It's almost a constitutional view about the nature of love. And in fact, Aristotle did write constitutions for a large number of city states throughout the Greek empire. That's philia.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا یک دیدگاه قانون اساسی در مورد ماهیت عشق است و در واقع ارسطو قوانین اساسی برای تعداد زیادی از ایالات شهری در سراسر امپراطوری یونان نوشت این philia است
[ترجمه گوگل]این تقریبا یک دیدگاه قانون اساسی در مورد ماهیت عشق است و در واقع، ارسطو برای تعداد زیادی از ایالت های شهر در سراسر امپراتوری یونان قانون اساسی را نوشت این فیلیه است
9. To be more precise, the Symposium is an examination of eros; but this means sexual love and desire as distinct from love generally, which is philia.
[ترجمه ترگمان]دقیق تر بگویم، the امتحان of است؛ اما این به معنی عشق و میل جنسی به عنوان متمایز از عشق است
[ترجمه گوگل]دقیق تر، سمپوزیوم یک بررسی از EROS است؛ اما این به معنی عشق و میل جنسی به عنوان متمایز از عشق به طور کلی است، که فیلیا است