1. a discourteous policeman
پاسبان بی ادب
2. It was discourteous of you to arrive late.
[ترجمه ترگمان]بی ادبی بود که دیر رسیدید
[ترجمه گوگل]برای شما خیلی دیر شده بود
3. It would be discourteous to ignore his request.
[ترجمه مهران] بی ادبانه خواهد بود اگر درخواست اش را نادیده بگیرم
[ترجمه محمدحسین زارع] رد کردن درخواست ایشان دور از ادب بود
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که درخواستش رو نادیده بگیریم
[ترجمه گوگل]ممنونم که درخواستش را نادیده بگیرم
4. I was offended by his discourteous reply.
[ترجمه ترگمان]از این جواب discourteous رنجیده خاطر شدم
[ترجمه گوگل]من با پاسخ غیرواقعی آن مجرم شدم
5. He claimed that the officer had been discourteous to him.
[ترجمه ترگمان]ادعا می کرد که این افسر به او بی ادبی کرده است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که افسر به او غافلگیر شده بود
6. The sales staff were discourteous and slow.
[ترجمه ترگمان]کارکنان فروش بی ادب و آهسته بودند
[ترجمه گوگل]کارکنان فروش بسیار متواضع و آهسته بودند
7. It would have seemed discourteous to refuse his offer.
[ترجمه ترگمان]بی ادبیه که پیشنهادش رو رد کنی
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد ناراحت کننده است برای رد پیشنهاد او
8. The above telephone conversation is not only discourteous, but also hurts business prospects.
[ترجمه ترگمان]مکالمه تلفنی در بالا نه تنها بی ادب است بلکه چشم اندازه ای تجاری را نیز آزار می دهد
[ترجمه گوگل]مکالمه تلفنی فوق نه تنها غافلگیر کننده است، بلکه چشم انداز کسب و کار نیز آسیب می زند
9. Staff are often discourteous and sometimes downright rude.
[ترجمه ترگمان]کارکنان اغلب بی ادب و گاهی بی ادبی هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان اغلب مخالف و گاهی کاملا بی ادب هستند
10. A later book received a rather discourteous reception in the San Francisco Chronicle, in which the reviewer wrote, "mental unsoundness is everywhere visible in this book.
[ترجمه ترگمان]کتاب بعدی یک پذیرش نسبتا بی ادبانه در کرونیکل سان فرانسیسکو به دست آورد که در آن the نوشته بود: \" unsoundness ذهنی در همه جا در این کتاب مشهود است
[ترجمه گوگل]یک کتاب بعد، پذیرش نسبتا ناراحت کننده ای را در سان فرانسیسکو کرونیکل دریافت کرد، که در آن بازنگری نوشت: «ناسازگی ذهنی در همه جا در این کتاب قابل مشاهده است
11. Lateness is discourteous to your classmates and to your professor.
[ترجمه ترگمان]بی احترامی به همکلاسی های خود و استاد شما بی ادبی است
[ترجمه گوگل]افت تحصیلی برای همکلاسی های شما و استاد شما متواضع است
12. These adjectives mean abrupt and sometimes discourteous in manner or speech.
[ترجمه ترگمان]این صفات زشت و زننده است و گاهی بی ادب و بی ادب به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]این صفت ها به معنای ناگهانی و گاه غریبی در شیوه یا گفتار است
13. His behaviour was wanting in courtesy, ie discourteous, rude.
[ترجمه ترگمان]رفتارش مودبانه و بی نزاکت و بی ادبی بود
[ترجمه گوگل]رفتار او تمایل به حسن نیت بود، یعنی غافلگیر و بی ادب
14. Discourteous are also errors included in business letter - writing.
[ترجمه ترگمان]همچنین اشتباه ات در نامه نوشتن نامه نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]مخالفت نیز خطاهای موجود در نامه تجاری - نوشتن است