کلمه جو
صفحه اصلی

nonconforming

انگلیسی به انگلیسی

• not conforming, not adhering to conventional values or beliefs

جملات نمونه

1. The Nonconforming preachers took pity on the poor people left behind and ministered to them in their distress.
[ترجمه ترگمان]وعاظ nonconforming به مردم فقیری که پشت سر گذاشته بودند و به آن ها در پریشانی و پریشانی خود پناه برده بودند، دلسوزی کردند
[ترجمه گوگل]واعظان غیرقانونی از مردم فقیر پشت سر گذاشتند و به سختی به آنها خدمت می کردند

2. At present some of the nonconforming lenders charge interest to customers who have already defaulted on loans.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، برخی از وام دهندگان nonconforming نسبت به مشتریانی که قبلا روی وام کوتاهی کرده اند بهره می برند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برخی از وام دهنده های غیرمستقیم به مشتریانی که قبلا وام گرفته اند، علاقه ای را جلب می کنند

3. Responsible for organization of nonconforming product review.
[ترجمه ترگمان]مسیول سازماندهی مجدد محصول nonconforming
[ترجمه گوگل]مسئولیت سازمان بازبینی محصول غیرقانونی است

4. Report nonconforming items out of internal audit and ensure to be closed timely.
[ترجمه ترگمان]گزارش موارد nonconforming از حسابرسی داخلی را گزارش کرده و اطمینان حاصل کنید که به موقع بسته شود
[ترجمه گوگل]گزارش موارد غیرقانونی را از ممیزی داخلی تضمین می کند و به موقع بسته می شود

5. Product quality issues caused by nonconforming gage control.
[ترجمه ترگمان]مسایل کیفیت محصول ناشی از کنترل gage
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به کیفیت محصول ناشی از کنترل غلط غیرمجاز

6. The organization shall deal with nonconforming product by taking action to eliminate the detected nonconformity.
[ترجمه ترگمان]سازمان باید با استفاده از اقدام برای حذف nonconformity ردیابی شده با محصول nonconforming سروکار داشته باشد
[ترجمه گوگل]این سازمان باید با اقدامات لازم برای از بین بردن عدم انطباق تشخیص داده شود

7. In a nonconforming service situation, use is precluded by discontinuing the service.
[ترجمه ترگمان]در یک وضعیت سرویس nonconforming، استفاده از این سرویس توسط discontinuing سرویس مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در یک وضعیت سرویس غیرمجاز، استفاده از سرویس قطع شده است

8. Develop procedures to control how your nonconforming products are reviewed, reworked, regraded, re - tested, recorded, and discussed.
[ترجمه ترگمان]روش هایی را برای کنترل این که چگونه محصولات nonconforming مورد بررسی قرار می گیرند، بازسازی، بازسازی، بازنویسی، ثبت و مورد بحث قرار دهید
[ترجمه گوگل]توسعه روش هایی برای کنترل اینکه چگونه محصولات غیر انطباق خود را مورد بازبینی، تجدید ساختار، تقسیم بندی مجدد، دوباره تست، ضبط و بحث می کنند

9. Written communications relating to the nonconforming item will quote the nonconformance report number for reference purposes.
[ترجمه ترگمان]ارتباطات نوشتاری مربوط به مورد nonconforming شماره گزارش nonconformance را برای اهداف مرجع نقل می کند
[ترجمه گوگل]ارتباطات نوشتاری مربوط به موارد غیرمستقیم، شماره گزارش غیرمجاز را برای اهداف مرجع نقل قول می کنند

10. Make out report nonconforming delivered products and report to his superior.
[ترجمه ترگمان]گزارشی از تحویل محصولات و گزارش به مافوق خود تهیه کنید
[ترجمه گوگل]گزارشات غیرمستقیم گزارش شده را تحویل داده و به رئیس خود گزارش دهید

11. Analyzing Nonconforming report from final customer.
[ترجمه ترگمان]تحلیل گزارش nonconforming از مشتری نهایی
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل گزارش غیرمجاز از مشتری نهایی

12. Scrap: action on a nonconforming product to preclude its originally intended use. EXAMPLE Recycling, destruction.
[ترجمه ترگمان]Scrap: اقدام بر روی یک محصول nonconforming برای جلوگیری از کاربرد اولیه آن مثال بازیافت، تخریب
[ترجمه گوگل]ضایعات: اقدام بر محصول غیرقابل انطباق برای جلوگیری از استفاده اولیه از آن مثال بازیافت، تخریب

13. A class of nonconforming finite elements are applied to hyperbolic equation with semidiscretization on anisotropic meshes, the optimal error estimates are derived.
[ترجمه ترگمان]دسته ای از عناصر محدود nonconforming به معادله hyperbolic با semidiscretization روی گره های anisotropic اعمال می شوند، برآورده ای خطای بهینه بدست آمده اند
[ترجمه گوگل]یک طبقه از عناصر محدود ناسازگار برای معادله هیپربولیک با نیمه دیزلی بر روی مش های غیر آستروپیک استفاده می شود، برآوردهای خطای مطلوب مشتق می شوند

14. Warranty replacement for nonconforming purchased products ; logistic requirements; product identification and traceability.
[ترجمه ترگمان]جایگزینی ضمانت برای محصولات خریداری شده، الزامات منطقی؛ شناسایی محصول و قابلیت پی گیری
[ترجمه گوگل]جایگزینی گارانتی برای محصولات غیرقانونی خریداری شده؛ الزامات لجستیک؛ شناسایی محصول و ردیابی آن

پیشنهاد کاربران

غیر منطق

نامنطبق

خود رای، از قانون تبعیت نمی کند


کلمات دیگر: