کلمه جو
صفحه اصلی

oppressing

انگلیسی به فارسی

سرکوب کردن، ستم کردن، ظلم کردن بر، ذلیل کردن، ستم کردن بر، کوفتن، تعدی کردن، در مضیقه قرار دادن، پریشان کردن، فرو نشاندن


انگلیسی به انگلیسی

• subduing, suppressing; depressing

جملات نمونه

1. the oppressing heat of august
گرمای طاقت فرسای ماه اوت

2. the government was oppressing the people
دولت به مردم ستم می کرد.

پیشنهاد کاربران

ظلم وستم

ستمگر مثلا:
oppressing classes
طبقات ستمگر

سرکوب


کلمات دیگر: