خرد شده، له شدن، پیروز شدن بر، خرد شدن، فشردن، چلاندن، با صدا شکستن، شکست دادن، فشار اوردن
crushed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• smashed, ground, pulverized; downfallen, disappointed
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] خرد شده
[زمین شناسی] خرد شده
[زمین شناسی] خرد شده
جملات نمونه
1. crushed cottonseed, cottonseedcake
تخم پنبه ی خرد شده،نواله ی تخم پنبه،کنجار (کنجاله)
2. crushed rock
سنگ خرد شده
3. she crushed her child to her breast
او کودک خود را بر سینه ی خود فشرد.
4. he was crushed under the wheels of a truck
او زیر چرخ های کامیون له شد.
5. nadder shah crushed the indian army
نادرشاه قشون هندیان را در هم کوبید.
6. poverty had crushed his spirit
فقر روح او را خرد کرده بود.
7. to sift crushed watermelon through a nylon cloth
هندوانه ی خرد کرده را با پارچه ی نایلونی صافی کردن
8. we were crushed into the elevator
ما را چپاندند توی آسانسور.
9. their assault was crushed
تازش آنان در هم شکسته شد.
10. the peasants' revolt was crushed
شورش رعایا سرکوب شد.
11. His leg was crushed in the accident.
[ترجمه ترگمان]پایش در تصادف خرد شده بود
[ترجمه گوگل]پای او در حادثه خرد شد
[ترجمه گوگل]پای او در حادثه خرد شد
12. The fall of masonry crushed the old man in the old house.
[ترجمه ترگمان]سقوط، پیرمرد را در خانه قدیمی خرد کرده بود
[ترجمه گوگل]سقوط سنگ تراشی پیری را در خانه قدیمی فرو ریخت
[ترجمه گوگل]سقوط سنگ تراشی پیری را در خانه قدیمی فرو ریخت
13. The crushed worm will turn.
[ترجمه ترگمان] کرم له شده تبدیل میشه
[ترجمه گوگل]کرم خرد شده تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]کرم خرد شده تبدیل خواهد شد
14. His body was crushed and mangled beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بدنش له شده و خرد شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
15. He crushed a piece of chalk to powder.
[ترجمه ترگمان]یک تکه گچ را خرد کرد
[ترجمه گوگل]او یک تکه گچ را به پودر خرد کرد
[ترجمه گوگل]او یک تکه گچ را به پودر خرد کرد
16. Several people were crushed to death in the accident.
[ترجمه ترگمان]چند نفر در تصادف کشته شدند
[ترجمه گوگل]چندین نفر در حادثه به مرگ کشته شدند
[ترجمه گوگل]چندین نفر در حادثه به مرگ کشته شدند
پیشنهاد کاربران
تخریب کردن ( فرد یا شی )
تخریب شخصیت
تخریب شخصیت
شکسته ، خرد شده
You even crush yourself with words
Although in our eyes you were crushed powder
حتی با کلمات خودت را خرد میکنی
هر چند که در چشم ما پودر خرد شده بودی
گرچه از نظر ما پودر له شده هستی
Although in our eyes you were crushed powder
حتی با کلمات خودت را خرد میکنی
هر چند که در چشم ما پودر خرد شده بودی
گرچه از نظر ما پودر له شده هستی
جریحه دار
?Wasn't Mr. Cantrell just crushed
آقای مانترا غرورش جریحه دار شده؟
?Wasn't Mr. Cantrell just crushed
آقای مانترا غرورش جریحه دار شده؟
کم آوردن - از نفس افتادن
کلمات دیگر: