کلمه جو
صفحه اصلی

dodder


معنی : کتان صحرایی، لرزیدن، تلو تلو خوردن
معانی دیگر : (به ویژه در اثر پیری) لرزیدن، رعشه داشتن، (گیاه شناسی) سس، کتان دریایی (cuscuta از خانواده ی نیلوفر که گیاهان انگلی هستند)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) کتان صحرایی، لرزیدن، تلوتلو خوردن


مزرعه، کتان صحرایی، تلو تلو خوردن، لرزیدن


انگلیسی به انگلیسی

• tremble weakly, shake
if someone dodders, they walk in an unsteady or shaky way, usually because they are old.

مترادف و متضاد

کتان صحرایی (اسم)
dodder

لرزیدن (فعل)
shake, thrill, dither, grudge, flutter, throb, palpitate, flicker, bog, tremble, shudder, shiver, vibrate, twitter, trill, quail, dodder, flinch, quake, quiver, wince

تلو تلو خوردن (فعل)
swing, reel, oscillate, vacillate, stagger, dodder, stumble, wobble, lurch, totter, teeter

shake


Synonyms: quiver, shiver, shudder, stagger, sway, teeter, totter, tremble, wobble


جملات نمونه

1. The old woman doddered from the bed to the table.
[ترجمه ترگمان]پیرزن از تخت به سوی میز رفت
[ترجمه گوگل]زن پیرمرد از تخت تا جدول بیرون زد

2. The poor old man is beginning to dodder.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد بیچاره کم کم دارد تلوتلو می خورد
[ترجمه گوگل]مرد ضعیف پیر می شود

3. Old Louis, feeble and doddering, choking on his own spit.
[ترجمه ترگمان]لوئی زا پیر، لرزان و لرزان، روی تف خود خفه می شد
[ترجمه گوگل]قدیمی لوئیس، ضعیف و خسته کننده، خیره شدن به خود تف کردن

4. He doddered down the street.
[ترجمه ترگمان]از خیابان گذشت
[ترجمه گوگل]او خیابان را بیرون آورد

5. Couldn't get round that doddering old snail.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست آن حلزون پیر را دور بزند
[ترجمه گوگل]نمیتوانستم دور گردنم را بگیرم که رسیده است

6. Reaching a host is tantamount to survival in dodder and several features in its development enhance this ability.
[ترجمه ترگمان]رسیدن به میزبان برابر با بقا در dodder و چندین ویژگی در توسعه آن، این توانایی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]رسیدن به یک میزبان به معنی زنده ماندن است و چندین ویژگی در توسعه آن این توانایی را افزایش می دهد

7. Certain plants, including mistletoe and dodder, parasitize other plants to obtain water and nutrients.
[ترجمه ترگمان]برخی از گیاهان، از جمله داروش و dodder، از گیاهان دیگر برای به دست آوردن آب و مواد مغذی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از گیاهان، از جمله مدفوع و گیاهخوار، گیاهان دیگر را برای تولید آب و مواد مغذی موثر می کنند

8. The dodder is one kind of annual autoecious weed of alfalfa, cosmopolitan weed quar ine object.
[ترجمه ترگمان]The یکی از انواع علف های هرز سالانه علف هرز و یک شی cosmopolitan است
[ترجمه گوگل]مزرعه یکی از انواع علفهای هرز سالانه یونجه، علف هرز جهان است

9. Jim expression nods dully, next dodder along ground went kitchen.
[ترجمه ترگمان]جیم با بی حوصلگی سر تکان می دهد، و کنار زمین تلوتلو می خورد و به آشپزخانه می رفت
[ترجمه گوگل]بیان جیم بلافاصله بیدار می شود، در کنار زمین، آشپزخانه می رود

10. Dodder can reduce agricultural productivity and can render a seed crop unmarketable since it's hard to separate it from its host plant.
[ترجمه ترگمان]Dodder می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند محصول دانه را تولید کند چون جدا کردن آن از گیاه میزبان دشوار است
[ترجمه گوگل]Dodder می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند محصول دانه را غیر قابل فروش کند، زیرا سخت است که از گیاه میزبان آن جدا شود

11. Dodder:any of various leafless, annual parasitic herbs of the genus Cuscuta that lack chlorophyll and have slender, twining, yellow or reddish stems and small whitish flowers.
[ترجمه ترگمان]Dodder: هر یک از گیاهان خشک و بی برگ و ساله گیاه genus که فاقد کلروفیل هستند و ساقه های نازک، twining، زرد یا مایل به قرمز دارند
[ترجمه گوگل]داودر: هر یک از گیاهان نابالغ، گیاهان انگلی سالم از جنس Cuscuta که دارای کلروفیل نیستند و دارای باریک، دوتایی، ساقه زرد یا قرمز و گلهای سفید سفید هستند

12. Objective To investigate the influence of dodder on the activities of cytochrome P450(CYP450) system:CYP1A CYP2D and CYP3A4 in rat liver microsome.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر of بر فعالیت های سیستم of P۴۵۰ (CYP۴۵۰): CYP۱A CYP۲D و CYP۳A۴ در microsome موش صحرایی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی تأثیر کپک بر فعالیت سیستم سیتوکروم P450 (CYP450): CYP1A CYP2D و CYP3A4 در میکروسوم کبدی موش صحرایی

13. The dodder is one kind of annual autoecious weed of alfalfa, cosmopolitan weed quarantine object.
[ترجمه ترگمان]dodder یکی از انواع علف های هرز سالانه علف هرز است
[ترجمه گوگل]هویج یک نوع از علف هرز سالانه یونجه، شیطان قرنطینه علف های هرز جهان است

14. After the accident, the driver could only dodder along.
[ترجمه ترگمان]بعد از تصادف، راننده فقط می توانست تلوتلو بخورد
[ترجمه گوگل]پس از تصادف، راننده تنها می تواند در کنار هم باشد

The old woman doddered down the stairs.

پیرزن لرزان و لنگان از پله‌ها پایین رفت.


پیشنهاد کاربران

تلوتلو خوردن ( بر اثر بیماری، پیری، تصادف یا. . . )


کلمات دیگر: