کشمکش دست بیقه
cut and thrust
کشمکش دست بیقه
جملات نمونه
1. She enjoys the cut and thrust of party politics.
[ترجمه ترگمان]او از بریدن و مشت کاره ای سیاسی لذت می برد
[ترجمه گوگل]او از برش و حرکت سیاست حزب برخوردار است
[ترجمه گوگل]او از برش و حرکت سیاست حزب برخوردار است
2. Away from the cut and thrust of soccer management, Bates knew how to keep second wife Pam in her place.
[ترجمه ترگمان]بی تز می دانست که چطور دختر دوم را در جای خود نگه دارد
[ترجمه گوگل]بیتس از تصحیح و مداوای مدیریت فوتبال، می دانست که چگونه همسر دوم خود را پم در جای خود نگه می دارد
[ترجمه گوگل]بیتس از تصحیح و مداوای مدیریت فوتبال، می دانست که چگونه همسر دوم خود را پم در جای خود نگه می دارد
3. It has all the cut and thrust of an ideological conflict.
[ترجمه ترگمان]آن همه کاهش و فشار یک مناقشه ایدئولوژیک را در بر دارد
[ترجمه گوگل]این همه قطع و حرکت یک درگیری ایدئولوژیک است
[ترجمه گوگل]این همه قطع و حرکت یک درگیری ایدئولوژیک است
4. The need for translation already takes away the cut and thrust of a normal parliamentary debate.
[ترجمه ترگمان]نیاز به ترجمه از قبل کاهش و ایجاد یک بحث عادی در پارلمان را از بین می برد
[ترجمه گوگل]نیاز به ترجمه در حال حاضر قطع می شود و محور بحث یک پارلمان طبیعی است
[ترجمه گوگل]نیاز به ترجمه در حال حاضر قطع می شود و محور بحث یک پارلمان طبیعی است
5. He got wounded in the cut and thrust of the battle.
[ترجمه ترگمان]او زخمی شد و در میدان نبرد زخمی شد
[ترجمه گوگل]او در قطع و تسخیر نبرد زخمی شد
[ترجمه گوگل]او در قطع و تسخیر نبرد زخمی شد
6. They all took part in the cut and thrust of debate.
[ترجمه ترگمان]همه از هم جدا شدند و با هم بحث کردند
[ترجمه گوگل]همه آنها در برش و محور بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]همه آنها در برش و محور بحث قرار گرفتند
7. Harry Truman thrived on the cut and thrust of politics.
[ترجمه ترگمان]هری ترومن روی بریدگی و thrust سیاست پیروز شد
[ترجمه گوگل]هری ترومن بر روی برش و حرکت سیاسی تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]هری ترومن بر روی برش و حرکت سیاسی تاثیر گذاشت
8. We both took part in the cut and thrust of debate.
[ترجمه ترگمان]ما هر دو در شکاف بحث و بحث شرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما هر دو در قطع و محوری بحث و گفتگو شرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما هر دو در قطع و محوری بحث و گفتگو شرکت کردیم
9. You both seem to lack the cut and thrust and the humour a good marriage needs.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هر دوی شما زخم و سوزن را کم دارید و خلق و خوی ازدواج خوبی دارد
[ترجمه گوگل]شما هر دو به نظر می رسد از قطع و محوری و شوخ طبعی نیاز به ازدواج خوب است
[ترجمه گوگل]شما هر دو به نظر می رسد از قطع و محوری و شوخ طبعی نیاز به ازدواج خوب است
10. The cut and thrust of the general election has just started.
[ترجمه ترگمان]شکاف و فشار انتخابات عمومی تازه آغاز شده است
[ترجمه گوگل]قطع و حرکت انتخابات عمومی فقط آغاز شده است
[ترجمه گوگل]قطع و حرکت انتخابات عمومی فقط آغاز شده است
11. Nordtveit impressed with his performances in pre-season and believes that last year's loan spell with Bundesliga side Nurnberg has prepared him for the cut and thrust of English football.
[ترجمه ترگمان]Nordtveit با اجرای او در فصل پیش از فصل تحت تاثیر قرار گرفت و بر این باور است که اجرای وام های سال گذشته با Bundesliga side، او را برای کاهش و فشار فوتبال انگلیس آماده کرده است
[ترجمه گوگل]Nordtveit با عملکرد خود در فصل قبل روبرو شد و معتقد است که امسال قرعه کشی وام با بوندسلیگا نرونبرگ او را برای بریدن و محاصره فوتبال انگلیسی آماده کرده است
[ترجمه گوگل]Nordtveit با عملکرد خود در فصل قبل روبرو شد و معتقد است که امسال قرعه کشی وام با بوندسلیگا نرونبرگ او را برای بریدن و محاصره فوتبال انگلیسی آماده کرده است
پیشنهاد کاربران
یک بحث و مناظره پر جنب و جوش
- چم و خم
To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت
To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت
کلمات دیگر: