کلمه جو
صفحه اصلی

doorstop


زیر دری (گوه یا لاستیکی که برای باز نگه داشتن درب در زیر آن قرار می دهند)، لاستیک پای در

انگلیسی به فارسی

زیر دری (گوه یا لاستیکی که برای باز نگه داشتن درب در زیر آن قرار می‌دهند)، لاستیک پای در


درب عقب


انگلیسی به انگلیسی

• small device which holds a door open; device which prevents a door from a hitting wall
a doorstop is something such as a heavy object that you use to keep a door open and prevent it closing.

جملات نمونه

1. This big fat dictionary would make a good doorstop.
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت بزرگ چربی a خوبی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این فرهنگ لغت چربی بزرگ یک doorstop خوب است

2. The door was held open by a doorstop.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و در باز شد
[ترجمه گوگل]درب با درب باز شد

3. They'd been using the encyclopedia as a doorstop.
[ترجمه ترگمان]آن ها از دایره المعارف انگلیسی به عنوان یک doorstop استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]آنها از دائرةالمعارف به عنوان یک درب دسترسی استفاده می کردند

4. His paper-weight and doorstop were of ground and polished foin-stone.
[ترجمه ترگمان]وزن paper و doorstop از سنگ فرش شده و صیقل یافته بودند
[ترجمه گوگل]وزن کاغذ و درب بازشده از جنس فوم سنگی و جلا بود

5. This Silly brand doggy doorstop is as practical as it is cute.
[ترجمه ترگمان]این سگ کوچک سگ کوچولوها خیلی بامزه است
[ترجمه گوگل]این سگ کوچولو نام تجاری Silly به معنای واقعی آن است که ناز است

6. He used a large book as a doorstop.
[ترجمه ترگمان]او از کتاب بزرگی به نام doorstop استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از یک کتاب بزرگ به عنوان یک doorstop استفاده کرد

7. She stood trembling on the doorstop, a bathrobe clutched tightly closed at her throat by a long pale hand.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که حوله حمام را با یک دست دراز و رنگ پریده در گلویش پیچیده بود، ایستاده بود و می لرزید
[ترجمه گوگل]او در لبه درب به لرزه ایستاده بود، یک دستشویی حمام با دست های خفیف بسته به گلویش بسته شده بود

8. A short walk from her doorstop, past some pastures and a dilapidated barn, is the fir and cedar forest that covers about one-third of her property.
[ترجمه ترگمان]یک پیاده روی کوتاه از doorstop، گذشته از چراگاه های و یک انبار ویران، جنگل صنوبر و سدر است که حدود یک سوم دارایی او را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی کوتاه از پشت سر او، گذشته از برخی گیاهان و یک انبار ویران شده، جنگل قوچ و سدر است که حدود یک سوم از اموالش را پوشش می دهد

9. I can see why Mrs Hudson is a little upset at 137 being used as a doorstop.
[ترجمه ترگمان]من می توانم بفهمم که چرا خانم هادسن کمی از ۱۳۷ به عنوان یک doorstop به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]من می توانم بفهمم که خانم هادسون کمی ناراحت شده است و در سال 137 به عنوان دست اندرکاران استفاده می شود

10. Nowhere was it written that Macintosh would render Lisa an expensive and rather bulky doorstop.
[ترجمه ترگمان]در هیچ کجا نوشته نشده بود که مکینتاش برای لیزا یک doorstop گران قیمت و نسبتا بزرگ بسازد
[ترجمه گوگل]در هیچ کجا نوشته شده است که مکینتاش لایس را گران تر و در عین حال وسیع در اختیار دارد

11. Decker power sander or Sears Craftsman heavy-duty pressure-washer, unless you want to see it end up as a doorstop.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سنباده sander و یا Sears craftsman duty heavy، مگر اینکه بخواهید آن را به عنوان یک doorstop ببینید
[ترجمه گوگل]ساینده ساینده Decker یا Sears Craftsman فشار واشر سنگین، مگر اینکه شما بخواهید آن را به عنوان یک درب دست دوم به پایان برساند

12. Hidden the emergency light in the familiar corner of house. Uniting doorstop and lighting function, and easy to be gotten in the dark.
[ترجمه ترگمان]نور اضطراری را در گوشه آشنای خانه پنهان کرد هم گون کردن یک تابع نوردهی و نورپردازی، و آسان بودن در تاریکی
[ترجمه گوگل]نور اضطراری را در گوشه خانه آشنا پنهان می کند پیوستن به doorstop و عملکرد نور، و آسان به در تاریکی به دست آورد

13. But looks can deceive - it is actually a very reliable and practical doorstop!
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که می تواند فریب دهد - این واقعا عملی قابل اعتماد و عملی است!
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد می تواند فریب - آن است که در واقع یک قابل اعتماد و عملی doorstop!

14. A battered Model T steering wheel is her garage doorstop.
[ترجمه ترگمان]یک چرخ یدکی مدل تی یک گاراژ است
[ترجمه گوگل]فرمان مدل T ترسناک درب گاراژ خود است

پیشنهاد کاربران

یعنی زبانه ی در
ولی �به در بسته خوردن� هم معنی می ده، جایی که فضای بیشتری برای پیشروی نیست و دیگه کار از کار گذشته

doorstop ( عمومی )
واژه مصوب: زیردری
تعریف: شیء یا افزاره ای برای ممانعت از باز یا بسته شدن در بیش از حد لازم


کلمات دیگر: