کلمه جو
صفحه اصلی

globalization

انگلیسی به فارسی

جهانی سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the process or idea of the world becoming more like that of a single nation with one shared economy and culture rather than separate, distinct countries.

• becoming universal, making worldwide (also globalisation)

جملات نمونه

1. They consider globalization to be the root of all evil.
[ترجمه ترگمان]آن ها جهانی سازی را به عنوان ریشه تمام بدی ها در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها جهانی شدن را ریشه همه شرارت می دانند

2. We must take advantage of the increased globalization of the commodity trading business.
[ترجمه ترگمان]ما باید از جهانی شدن فزاینده تجارت کالا استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از جهانی شدن تجارت تجارت کالاها بهره ببریم

3. Trends toward the globalization of industry have dramatically affected food production in California.
[ترجمه ترگمان]گرایش ها نسبت به جهانی شدن صنعت به شدت تولید مواد غذایی در کالیفرنیا را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه گوگل]روند رو به رشد جهانی شدن صنعت به طور چشمگیری بر تولید غذا در کالیفرنیا تاثیر گذاشته است

4. A further set of issues contributing significantly to globalization concerns the environment.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای دیگر از مسائل نقش مهمی در جهانی سازی بر محیط زیست دارند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از موضوعاتی که به طور قابل توجهی به جهانی شدن کمک می کند، مربوط به محیط زیست است

5. While it is significant as a response to globalization, increased co-operation, is not necessarily indicative of integration.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این امر به عنوان پاسخ به جهانی سازی، افزایش هم کاری، لزوما نشان دهنده یکپارچگی نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که به عنوان یک واکنش به جهانی شدن قابل توجه است، همکاری بیشتر، لزوما نشانگر ادغام نیست

6. In other words, the whole idea of globalization was a canard.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، کل ایده جهانی شدن جهانی شدن بود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، کل ایده جهانی سازی یک کاناداست

7. Globalization is the overarching process, linked in different ways to both integration and fragmentation.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی یک فرآیند فراگیر است که به روش های مختلف به هم پیوند و هم تقسیم پیوند خورده است
[ترجمه گوگل]جهانی سازی فرایند کلانی است که به شیوه های گوناگون برای همپوشانی و تقسیم بندی ارتباط دارد

8. While liberal pluralist models best conceptualize the globalization process, no model is adequate.
[ترجمه ترگمان]درحالیکه مدل های کثرت گرا و لیبرال به بهترین شکل فرآیند جهانی سازی را تصور می کنند، هیچ مدلی مناسب نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که مدل های پلورالیست لیبرال بهترین فرآیند جهانی سازی را مد نظر قرار می دهند، هیچ مدل کافی نیست

9. Globalization has been characterized as the overarching global political process.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی به عنوان فرآیند فراگیر سیاسی جهانی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]جهانی شدن به عنوان فرایند سیاسی جهانی در نظر گرفته شده است

10. Globalization often means that poorer countries become too dependent on foreign investment, with the result that their own development suffers.
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن اغلب به این معنی است که کشورهای فقیر بیش از حد به سرمایه گذاری خارجی وابسته می شوند، در نتیجه توسعه خودشان رنج می برند
[ترجمه گوگل]جهانی شدن اغلب به این معنی است که کشورهای فقیرتر بیش از پیش وابسته به سرمایه گذاری خارجی هستند، به همین دلیل توسعه خود را رنج می برند

11. Globalization started well before the end of the cold war, of course.
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن قبل از پایان جنگ سرد به خوبی پیش رفت
[ترجمه گوگل]البته قبل از پایان جنگ سرد، جهانی شدن شروع شد

12. One result of globalization is the exposure of management inadequacies that have long lain hidden.
[ترجمه ترگمان]یکی از نتایج جهانی شدن، قرار دادن کمبودهای مدیریت است که مدت ها پنهان مانده است
[ترجمه گوگل]یکی از نتایج جهانی شدن، کشف ناهنجاری های مدیریتی است که مدت طولانی پنهان شده اند

13. Globalization has brought very little real benefit to developing countries.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی سود واقعی کمی برای کشورهای در حال توسعه به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]جهانی شدن به کشورهای در حال توسعه خاتمه می دهد

14. Neo-Marxists emphasize the globalization of capitalist production and the associated creation of a global division of labour.
[ترجمه ترگمان]مارکسیست های نیو بر جهانی سازی تولید سرمایه داری و ایجاد یک تقسیم جهانی نیروی کار تاکید دارند
[ترجمه گوگل]نئو مارکسیست ها بر جهانی شدن تولید سرمایه داری و ایجاد ارتباط با تقسیم کار جهانی تأکید می کنند

15. We are now coming to see that economic globalization has come at a heavy price.
[ترجمه ترگمان]اکنون می بینیم که جهانی سازی اقتصادی به قیمت سنگینی وارد شده است
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر می بینیم که جهانی شدن اقتصادی با قیمت سنگینی همراه است

پیشنهاد کاربران

جهانی شدن

جهانی سازی، جهان شمولی

جهانی سازی - کُلی سازیِ جهان - یکپارچه سازیِ جهان - ضد ملی گرایی
توضیح: نخست به بردگی درآوردن، و سپس به نابودیِ ریشه ملت ها توسط یک قدرت ( صهیونیسم ) ختم می شود.

همگانی شدن. جهانی شدن

جهانی شدگی

National growth


کلمات دیگر: