کلمه جو
صفحه اصلی

chimerical


معنی : خیالی، واهی، دمدمی، هوس باز، ذوقی، هوس امیز
معانی دیگر : غیر واقعی، موهوم، بی پایه، خواب و خیالی

انگلیسی به فارسی

واهی، خیالی، ذوقی، هوس‌باز، هوس‌آمیز، دمدمی


شبیه سازی، واهی، خیالی، ذوقی، هوس باز، هوس امیز، دمدمی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: chimeric (adj.), chimerically (adv.)
• : تعریف: existing only in the mind; fanciful.
مترادف: fanciful
متضاد: feasible, real
مشابه: imaginary, phantom, romantic

- Few expected his chimerical plan to establish rooftop farming in the city to actually materialize.
[ترجمه ترگمان] تعداد کمی از افراد انتظار دارند که نقشه موهوم او برای ایجاد دامداری بر روی پشت بام در شهر تحقق یابد
[ترجمه گوگل] اندکی انتظار می رود که طرح فشرده خود را برای ایجاد زمین های کشاورزی روباز در شهر فراهم کند تا در واقع تحقق یابد
- The fire-breathing dragon is a chimerical animal.
[ترجمه ترگمان] اژدهای آتش نفس حیوان خیالی است
[ترجمه گوگل] اژدها آتش تنفس یک حیوان کوره است

• illusory; imaginary

مترادف و متضاد

خیالی (صفت)
valetudinarian, air-built, imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, unrealistic, chimerical, unreal, dreamy, visionary, thoughtful, pensive, hypochondriac, spleeny, insubstantial, contemplative, meditative, romantic, cloud-built, fantastical, spectral, ideational

واهی (صفت)
airy, unrealistic, chimerical, delusive, unreal, unsubstantial, romantic, suppositious, vagarious

دمدمی (صفت)
uncertain, chimerical, ambivalent, quirky, fickle, fitful, freakish, unpredictable

هوس باز (صفت)
light, chimerical, capricious, pixilated

ذوقی (صفت)
chimerical

هوس امیز (صفت)
light, chimerical

جملات نمونه

1. His Utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.
[ترجمه ترگمان]نظام تصوری یکی از کشورهای مشترک المنافع موهوم است، بلکه یک پیشرفت عملی در آنچه در حال حاضر وجود دارد، نیست
[ترجمه گوگل]Utopia او یک کشور مشترک نیست اما یک بهبود عملی در آنچه که در حال حاضر وجود دارد

2. Most interpret the information from the victims as chimerical thinking.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها اطلاعات قربانیان را واهی تعبیر می کنند
[ترجمه گوگل]اغلب اطلاعات از قربانیان به عنوان تفکر کیهانی تفسیر می شود

3. His utopia is not a chimerical commonwealth but a practical improvement on what already exists.
[ترجمه ترگمان]مدینه فاضله او یک کشور مستقل موهوم نیست، بلکه یک پیشرفت عملی در آنچه در حال حاضر وجود دارد، نیست
[ترجمه گوگل]اووپیا او یک جامعه مشترک نیست، بلکه یک بهبود عملی در آنچه که قبلا وجود دارد

4. The corollary to this is the claim that bureaucracy in police stations is chimerical.
[ترجمه ترگمان]نتیجه منطقی این ادعا این است که بوروکراسی در پاسگاه های پلیس موهوم است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این ادعا این است که بوروکراسی در ایستگاه های پلیس شبیه سازی شده است

5. Objective To explore techniques of isolating embryonic stem-like cells (ESLCs) from mouse blastocyst inner cell mass and the utilization of ESLCs to generate chimerical mice.
[ترجمه ترگمان]هدف برای کشف تکنیک های جداسازی سلول های بنیادی جنینی (ESLCs)از تجمع سلول درونی موش و استفاده از ESLCs برای تولید موش واهی
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف تکنیک های جداسازی سلول های بنیادی جنینی (ESLCs) از توده سلولی داخلی سلول های بلاستوسیستی و استفاده از ESLC ها برای تولید موش های کیموریک

6. This wanton exercise of this power is not a chimerical suggestion of a heated brain.
[ترجمه ترگمان]این اعمال وحشیانه این قدرت یک پیشنهاد موهوم یک مغز داغ نیست
[ترجمه گوگل]این تمرین بی نظیر این قدرت، پیشنهاد شبیه یک مغز گرم است

7. At first, Robert Fulton's plans for his steamboat were derided as chimerical nonsense.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، نقشه رابرت فالتون برای کشتی او مورد تمسخر واقع شد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، برنامه های رابرت فالتون برای کشتی بخار خود را به عنوان مزخرف جنجالی ترغیب کرد

پیشنهاد کاربران

A chimera was a fire - breathing monster from Greek mythology made from three different animals: a lion at its head, a goat in the middle, and a serpent at the end. The first surviving mention of the beast is in Homer's The Iliad. From this fantastical creature, English created the adjective chimerical to describe wild figments of the imagination.

واهی - توهمی


کلمات دیگر: