1. his speech did not awaken any interest in the students
نطق او علاقه ای در دانشجویان ایجاد نکرد.
2. the refusal to buy is a sanction which will awaken price gougers
خودداری از خرید تحریمی است که گران فروشان را بیدار خواهد کرد.
3. Old people awaken early in the morning.
[ترجمه ترگمان]مردم پیر صبح زود بیدار می شوند
[ترجمه گوگل]صبح زود بیدار می شوند
4. The aim of the cruise was to awaken an interest in and an understanding of foreign cultures.
[ترجمه ترگمان]هدف این سفر، بیدار کردن علاقه و درک فرهنگ های خارجی بود
[ترجمه گوگل]هدف این کروز، تشویق و درک فرهنگ های خارجی بود
5. They were making enough noise to awaken the dead.
[ترجمه رامین] اونها آنقدر سروصدا میکنند که مرده ها را هم بیدار میکنه.
[ترجمه ترگمان]آن ها به اندازه کافی سر و صدا می کردند تا مردگان را بیدار کنند
[ترجمه گوگل]آنها صدای کافی برای بیدار شدن مرده ها را ساختند
6. The leader attempted to awaken us to the dangers we are facing.
[ترجمه ترگمان]رهبر تلاش کرد ما را به خطراتی که ما با آن مواجهیم بیدار کند
[ترجمه گوگل]رهبر تلاش کرد تا ما را به خطراتی که ما با آن روبرو هستیم بیدار کنیم
7. School should awaken a child's natural curiosity.
[ترجمه ترگمان]مدرسه باید کنجکاوی طبیعی یک کودک را بیدار کند
[ترجمه گوگل]مدرسه باید یک کنجکاوی طبیعی کودک را بیدار کند
8. We must awaken people to the dangers for the environment.
[ترجمه ترگمان]ما باید مردم را از خطرات محیطی آگاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید مردم را به خطرات محیط زیست بیدار کنیم
9. Please awaken me at seven.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم ساعت هفت مرا بیدار کنید
[ترجمه گوگل]لطفا بیدار بشم در هفت
10. Then awaken him gently and present him with the bill.
[ترجمه ترگمان]بعد او را با ملایمت از خواب بیدار می کند و با صورتحساب به او هدیه می دهد
[ترجمه گوگل]سپس او را به آرامی بیدار و او را با این لایحه
11. I wanted him to awaken and to tell me about his fights.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست او بیدار شود و راجع به مبارزه او با من صحبت کند
[ترجمه گوگل]من می خواستم او را بیدار کنم و در مورد مبارزه هایش به من بگویم
12. Honorable beginnings should serve to awaken curiosity, not to heighten people's expectations. We are much better off when reality surpasses our expectations, and something turns out better than we thought it would. Baltasar Gracian
[ترجمه ترگمان]آغاز Honorable باید با کنجکاوی بیدار شود و انتظارات مردم را افزایش ندهد وقتی واقعیت از انتظارات ما پیشی می گیرد خیلی بهتر است، و چیزی که بهتر از آن چیزی است که فکر می کردیم Baltasar Gracian
[ترجمه گوگل]ابتکارهای افتخار باید به کنجکاوی بپردازند تا انتظارات مردم را افزایش ندهند وقتی واقعیت از انتظارات ما فراتر رفته، ما خیلی بهتر هستیم، و چیزی بهتر از آنچه فکر می کرد، بهتر می شود Baltasar Gracian
13. When guests awaken, Hodges will be at the ready to cook breakfast.
[ترجمه ترگمان]وقتی مهمانان بیدار شوند، هاجس برای صبحانه آماده خواهد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مهمان بیدار شوند، هودز آماده آشپزی صبحانه خواهد بود
14. It was a nightmare from which he would awaken at any moment.
[ترجمه ترگمان]این کابوسی بود که در هر لحظه از آن بیدار می شد
[ترجمه گوگل]این یک کابوس بود که از هر لحظه بیدار می شد