بخش عمده، بزرگترین سهم، بزرگترین سهم همه ی چیزی، تمام
lion's share
بخش عمده، بزرگترین سهم، بزرگترین سهم همه ی چیزی، تمام
انگلیسی به فارسی
بخش عمده، بزرگترین سهم
همهی چیزی، تمام
انگلیسی به انگلیسی
• biggest part, best part
مترادف و متضاد
largest portion
Synonyms: advantage, better part, biggest share, biggest slice of the cake, body, bulk, chief part, gist, main part, mass, meat, most
جملات نمونه
1. As usual, the lion's share of the budget is for defence.
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، سهم شیر از بودجه برای دفاع است
[ترجمه گوگل]به طور معمول، سهم شیر از بودجه برای دفاع است
[ترجمه گوگل]به طور معمول، سهم شیر از بودجه برای دفاع است
2. Military and nuclear research have received the lion's share of public funding.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نظامی و هسته ای سهم عمده ای از بودجه عمومی را دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]تحقیقات نظامی و هسته ای سهم شیر از بودجه عمومی را دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]تحقیقات نظامی و هسته ای سهم شیر از بودجه عمومی را دریافت کرده است
3. Reputable charities spend the lion's share of donations on aid and a tiny fraction on administration.
[ترجمه ترگمان]موسسات خیریه reputable سهم زیادی از کمک های مالی به کمک های مالی و بخش کوچکی از دولت را خرج می کنند
[ترجمه گوگل]موسسات خیریه با اعتماد به نفس، سهم شیر از کمک های مالی را به کمک و بخش کوچکی از دولت می اندازند
[ترجمه گوگل]موسسات خیریه با اعتماد به نفس، سهم شیر از کمک های مالی را به کمک و بخش کوچکی از دولت می اندازند
4. The firm has captured the lion's share of the UK market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت سهم شیر در بازار انگلستان را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]این شرکت سهم بزرگی از بازار انگلستان را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]این شرکت سهم بزرگی از بازار انگلستان را به دست آورده است
5. The lion's share of the budget is living expenses.
[ترجمه ترگمان]سهم شیر از بودجه هزینه های زندگی است
[ترجمه گوگل]سهم شیر از بودجه هزینه های زندگی است
[ترجمه گوگل]سهم شیر از بودجه هزینه های زندگی است
6. Hospitals take the lion's share of the NHS budget.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها سهم شیر از بودجه NHS را قبول می کنند
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها سهم شیر از بودجه NHS را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها سهم شیر از بودجه NHS را دریافت می کنند
7. No matter who finally has the lion's share of the market, the eventual winner will be the user.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چه کسی در نهایت سهم خود از بازار را داشته باشد، برنده نهایی کاربر خواهد بود
[ترجمه گوگل]مهم نیست که در نهایت سهم شیر در بازار را داشته باشد، برنده نهایی کاربر خواهد شد
[ترجمه گوگل]مهم نیست که در نهایت سهم شیر در بازار را داشته باشد، برنده نهایی کاربر خواهد شد
8. The company, which claims the lion's share of the object database market, has yet to record a profit.
[ترجمه ترگمان]این شرکت، که ادعا می کند سهم شیر در بازار پایگاه داده های شییی را مطالبه می کند، هنوز یک سود را ثبت نکرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت که سهم شیر از بازار پایگاه داده شی را ادعا می کند هنوز سود خود را ثبت نکرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت که سهم شیر از بازار پایگاه داده شی را ادعا می کند هنوز سود خود را ثبت نکرده است
9. The Lopez family owns the lion's share of the country's farmland.
[ترجمه ترگمان]خانواده لوپز صاحب قسمت اعظم زمین های کشاورزی این کشور است
[ترجمه گوگل]خانواده لوپز دارای سهم شیر از زمین های کشاورزی کشور است
[ترجمه گوگل]خانواده لوپز دارای سهم شیر از زمین های کشاورزی کشور است
10. Urban areas invariably manage to command the lion's share of investment in public services.
[ترجمه ترگمان]مناطق شهری همواره سهم عمده ای از سرمایه گذاری در خدمات عمومی را به عهده دارند
[ترجمه گوگل]مناطق شهری به طور مداوم مدیریت سهم شیر از سرمایه گذاری در خدمات عمومی
[ترجمه گوگل]مناطق شهری به طور مداوم مدیریت سهم شیر از سرمایه گذاری در خدمات عمومی
11. I earned a lot, but the lion's share goes for taxes.
[ترجمه ترگمان]من پول زیادی گرفته ام، اما سهم شیر بابت مالیات است
[ترجمه گوگل]من خیلی زیاد به دست آورده ام، اما سهم شیر برای مالیات است
[ترجمه گوگل]من خیلی زیاد به دست آورده ام، اما سهم شیر برای مالیات است
12. In other words, it gets the lion's share of memory resources.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، سهم بسیار زیادی از منابع حافظه را بدست می آورد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، سهم شیر از منابع حافظه به دست می آید
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، سهم شیر از منابع حافظه به دست می آید
13. Mitch: Wait a minute! You can't take the lion's share of it.
[ترجمه ترگمان]! یه لحظه صبر کن تو نمی توانی سهم شیر را از آن برداری
[ترجمه گوگل]میچ: یک دقیقه صبر کنید شما نمیتوانید سهم شیر از آن را بگیرید
[ترجمه گوگل]میچ: یک دقیقه صبر کنید شما نمیتوانید سهم شیر از آن را بگیرید
14. My brother inherited the lion's share of our father's money.
[ترجمه ترگمان]برادرم سهم بزرگی از پول پدرم را به ارث برد
[ترجمه گوگل]برادر من سهم شیر از پول پدرم را به دست آورد
[ترجمه گوگل]برادر من سهم شیر از پول پدرم را به دست آورد
15. Primary education receives the lion's share of Third World expenditures.
[ترجمه ترگمان]آموزش ابتدایی سهم شیر در هزینه های جهانی سوم را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]آموزش ابتدایی سهم بزرگی از هزینه های جهان سوم را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]آموزش ابتدایی سهم بزرگی از هزینه های جهان سوم را دریافت می کند
پیشنهاد کاربران
حد بالاتر
بخش عمده ی
سهم بیشتر
بیشترین بخش
کلمات دیگر: