کلمه جو
صفحه اصلی

dramaturgy


معنی : شبیه سازی، فن درام نویسی، فن نمایش داستانها
معانی دیگر : هنرنگارش و به صحنه آوری نمایش نامه

انگلیسی به فارسی

فن درام‌نویسی، شبیه‌سازی، فن نمایش داستان‌ها


دراماتورژی، شبیه سازی، فن درام نویسی، فن نمایش داستانها


انگلیسی به انگلیسی

• art of writing and producing plays

مترادف و متضاد

شبیه سازی (اسم)
simulation, computer simulation, imagery, dramaturgy

فن درام نویسی (اسم)
dramaturgy

فن نمایش داستانها (اسم)
dramaturgy

جملات نمونه

1. This inner platform releases a dramaturgy towards the exterior that enlivens and enriches the spatial content.
[ترجمه ترگمان]این پلت فرم درونی، dramaturgy را به سمت خارج منتشر می کند که محتوای فضایی را تقویت و غنی می کند
[ترجمه گوگل]این پلتفرم داخلی، یک دراماتوگرافی را به سمت بیرون منتشر می کند که محتوا فضایی را محفوظ و غنی می کند

2. Comparing the dramaturgy and tragedy from their structure, conflict and topic, the author briefs the differences between the Chinese and Western cultures .
[ترجمه ترگمان]با مقایسه تراژدی و تراژدی از ساختار، کش مکش و موضوع، نویسنده به تفاوت های بین فرهنگ های چینی و غربی می پردازد
[ترجمه گوگل]نویسنده مقایسه تمدن و تراژدی از ساختار، درگیری و موضوع خود، تفاوت بین فرهنگ های چینی و غربی را توضیح می دهد

3. The three Piper operas represent a different vision of musical dramaturgy to the rest of the Britten canon.
[ترجمه ترگمان]این سه اپرا یک دیدگاه متفاوت از موسیقی musical را به بقیه خلیفه Britten نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سه اپرا پاپر، چشم انداز متفاوتی از بازیگری موسیقی را به بقیه ی کانال Britten نشان می دهد

4. The formal exchange of tributes may seem like nostalgic gestures from a more genteel, less cynical era, but the participants re-enact a classical political dramaturgy.
[ترجمه ترگمان]تبادل رسمی of ممکن است به نظر دلتنگی برای یک دوره more، کم تر بدبین باشد، اما شرکت کنندگان یک dramaturgy سیاسی کلاسیک را تصویب می کنند
[ترجمه گوگل]تبادل رسمی ادای احترام به نظر می رسد مانند حرکات دلتنگانه از یک دوره عادلانه تر و کمتر سینمایی است، اما شرکت کنندگان یک مجسمه سازی سیاسی کلاسیک را مجددا راه اندازی می کنند

5. This study applied the Consumer Decision Process model with the combination of the concept of Dramaturgy Theory and Willing-to-Pay in designing the questionnaire.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه مدل فرآیند تصمیم گیری مصرف کنندگان را با ترکیبی از مفهوم نظریه Dramaturgy و تمایل به - پرداخت در طراحی پرسشنامه به کار برد
[ترجمه گوگل]در این مطالعه مدل فرایند تصمیم گیری مصرف کننده با ترکیبی از مفهوم نظریه دراماتورژی و خواسته به پرداخت در طراحی پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت

6. Performers ' right is right a performer possesses on his performance, and is the core content of dramaturgy legal nexus .
[ترجمه ترگمان]Performers درست است که اجرا کننده در عملکرد خود صاحب است و محتوای اصلی پیوند قانونی dramaturgy است
[ترجمه گوگل]درست است که هنرمندان مستقیما از عملکرد خود برخوردار می باشند و محتوا اصلی محتوای ارتباطات حقوقی dramaturgy است

7. In this paper, some typical works are cited to express in western modern drama how the dramatists adopt ritualization to make their works better and fresher from the dramaturgy point of view.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، برخی از آثار معمول به نمایش در درام مدرن غربی اشاره شده است که در آن نمایش نویسان ritualization را اتخاذ می کنند تا آثار خود را بهتر و تازه تر از دیدگاه dramaturgy قرار دهند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، برخی از آثار متداول در نمایشنامه مدرن غربی بیان شده است که چگونه نمایشنامه نویسان تصدیق می کنند تا آثارشان را بهتر از نقاشی نقاشی و نقاشی های تازه تر نشان دهند

8. My main interests are publication and book design, graphic dramaturgy and info architecture. Designs since 196
[ترجمه ترگمان]علایق اصلی من انتشار و طراحی کتاب، طراحی گرافیک و معماری اطلاعات است طراحی طرح هایی از ۱۹۶ نفر
[ترجمه گوگل]منافع اصلی من انتشار و طراحی کتاب، بازیگری گرافیکی و معماری اطلاعات است طراحی از 196 سال

پیشنهاد کاربران

درام شناسی.
درام سنجی.

- نمایش پردازی
- فن و هنر نگارش نمایشنامه

dramaturgy ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: نمایش‏پردازی
تعریف: 1. فن و هنر نگارش نمایشنامه|||2. مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان


کلمات دیگر: