1. a grown man
مرد بالغ
2. tomatoes grown in the open
گوجه فرنگی که در هوای آزاد (نه در گلخانه و غیره) پرورش یافته است.
3. a garden grown over with weeds
باغچه ای که پر از علف هرز بود.
4. she has grown out of her clothes
لباس هایش برایش تنگ شده است.
5. tehran has grown
تهران بزرگ شده است.
6. the cereal crops grown in iran
محصولات غلاتی که در ایران به عمل می آید
7. the trees have grown and are safe from trampling
درختان بزرگ شده اند و از خطر زیر دست و پا رفتن مصون هستند.
8. your son has grown a lot since last year
پسر شما از پارسال خیلی قد کشیده است.
9. the number of students has grown fivefold
شمار دانش آموزان پنج برابر شده است.
10. This is all locally grown produce.
[ترجمه ترگمان]این تمام محصولات کشت شده به صورت محلی است
[ترجمه گوگل]این همه محصولات تولید شده محلی است
11. The old house has grown shabby with age.
[ترجمه ترگمان]خانه قدیمی در سنین پیری فرسوده شده است
[ترجمه گوگل]خانه قدیمی با سن سیراب شده است
12. Now he's grown up he no longer takes any interest in his stamp collection: he's lost all interest in it.
[ترجمه ترگمان]حالا بزرگ شده است دیگر علاقه ای به کلکسیون stamp ندارد؛ همه چیز را در آن از دست داده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او رشد کرده است و دیگر هیچ علاقه ای به مجموعه تمبر خود ندارد: همه علاقه اش به آن است
13. These trees are being grown for timber.
[ترجمه ترگمان]این درخت ها برای الوار بزرگ شده اند
[ترجمه گوگل]این درختان برای چوب تولید می شوند
14. I was astonished by how much she'd grown.
[ترجمه ترگمان]از اینکه چقدر رشد کرده بود متحیر شدم
[ترجمه گوگل]من از اینکه چقدر رشد کرده بود شگفت زده شدم
15. He had grown bitter as the years passed.
[ترجمه ترگمان]همان طور که سال ها می گذشت، تلخ شده بود
[ترجمه گوگل]او سالها گذشت، تلخ تر شده بود
16. The two halves of the main branch have grown apart.
[ترجمه ترگمان]دو نیمه شاخه اصلی از هم جدا شده اند
[ترجمه گوگل]دو بخش شاخه اصلی رشد کرده اند