1. While the front door is being repaired, please use the side entrance.
[ترجمه ستایش دانشگر] در صورت تعمیر کردن درب جلویی از درپشتی استفاده فرمایید
[ترجمه ترگمان]در حالی که در جلویی تعمیر شده است، لطفا از ورودی کناری استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در حالی که درب جلو تعمیر می شود، لطفا از ورودی جانبی استفاده کنید
2. As soon as I opened the front door I smelled the distinctive aroma of fresh coffee.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه در جلویی را باز کردم بوی خوش قهوه تازه را حس کردم
[ترجمه گوگل]به محض ورود درب ورودی من عطر و بوی خاص قهوه تازه را احساس کردم
3. He didn't approach the front door at once.
[ترجمه ترگمان]او فورا به در جلویی نزدیک نشد
[ترجمه گوگل]او در یک بار به درب ورودی نرسیده است
4. The heavy traffic was re-routed past my front door.
[ترجمه ترگمان]ترافیک سنگین از در جلویی من رد شد
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین در پشت درب من پیش رفته بود
5. A gust of wind blew the front door shut.
[ترجمه ترگمان]یک تندباد در جلویی را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]سقوط باد باعث افتادن درب جلو می شود
6. She hovered uncertainly near the front door.
[ترجمه ترگمان]با تردید به در جلویی نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او ناگهان در نزدیکی درب جلو حرکت کرد
7. A flight of steps led upwards to the front door.
[ترجمه ترگمان]پلکانی به سمت در ورودی منتهی می شد
[ترجمه گوگل]یک پرواز از مراحل به سمت جلو جلو رفت
8. The front door was missing. A hole gaped in the roof.
[ترجمه ترگمان]در جلویی گم شده بود حفره ای با دهان باز در پشت بوم
[ترجمه گوگل]درب جلو گم شد یک سوراخ در سقف شکسته شده است
9. A flight of steps led up to the front door.
[ترجمه ترگمان]پلکانی به سمت در ورودی منتهی می شد
[ترجمه گوگل]یک پرواز از مراحل به جلو درب منجر شد
10. She walked into the front door of a store and exited from the rear.
[ترجمه ترگمان]او به سمت در جلویی مغازه رفت و از پشت خارج شد
[ترجمه گوگل]او وارد درب ورودی یک فروشگاه رفت و از عقب خارج شد
11. She drove right up to the front door.
[ترجمه ترگمان]او به سمت در جلویی رفت
[ترجمه گوگل]او به سمت درب جلو رفت
12. Just then, someone knocked at the front door.
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه، یکی از در جلویی ضربه زد
[ترجمه گوگل]درست بعدا، کسی در درب جلو افتاد
13. She began urging him towards the front door.
[ترجمه ترگمان]او را به طرف در جلویی تشویق کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به دعوت او به سمت درب ورودی کرد
14. I heard the key turn in the front door and I was out of bed like a shot.
[ترجمه ترگمان]صدای قفل در جلویی را شنیدم و مثل یک گلوله از تخت بیرون رفتم
[ترجمه گوگل]من شلوغی کلید در ورودی درب را شنیدم و من از یک تخت بیرون رفتم
15. She removed her overshoes at the front door.
[ترجمه ترگمان]She را از در جلویی بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او در جلوی درب او را برداشت