کلمه جو
صفحه اصلی

pepper mill


دستگاه خرد کردن فلفل، فلفل کوب، فلفل ساب

انگلیسی به فارسی

دستگاه خرد کردن فلفل، فلفلکوب، فلفلساب


آسیاب فلفل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small hand mill used for grinding peppercorns.

مترادف و متضاد

pepper grinder


Synonyms: peppercorn grinder, pepper shaker


جملات نمونه

1. Have lemons and a pepper mill on the table and toast as for sardine butter.
[ترجمه ترگمان]لیمو و یک آسیاب بادی در روی میز و نان برشته مثل کره sardine
[ترجمه گوگل]لیمو و یک آسیاب فلفل را روی میز و کره کره ساردین تهیه کنید

2. You eye the pepper mill, pause and pick the tablecloth.
[ترجمه ترگمان]، تو \"کارخونه فلفل\" رو می بینی مکث کن و رومیزی رو بردار
[ترجمه گوگل]شما آسیاب فلفل را چشم می زنید، مکث کنید و سفره را انتخاب کنید

3. This gesture mimics grinding a pepper mill, suggesting the content of the subject's brain.
[ترجمه ترگمان]این ژست یک آسیاب فلفل را تقلید می کند و محتوای مغز سوژه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این ژست تقلید یک آسیاب فلفلی را سنگ زنی می کند، که حاوی مطالب ذهنی موضوع است

4. Bring the pepper mill with the appetizer. Do not make people wait or beg for a condiment.
[ترجمه ترگمان]کارخونه فلفل رو با پیش غذا بیار کاری نکن که مردم صبر کنن یا به یه ادویه التماس کنن
[ترجمه گوگل]کارخانه فلفل را با اشتها آور بیاورید مردم را صبر نکنید یا برای غذا بخورید

5. Electric pepper mill, easy for operation, safety and sanitation, can use in home and restaurant.
[ترجمه ترگمان]کارخانه فلفل الکتریکی، آسان برای عملیات، ایمنی و بهداشت، می تواند در خانه و رستوران به کار رود
[ترجمه گوگل]آسیاب فلفل گیاهی، آسان برای استفاده، ایمنی و بهداشت، می تواند در خانه و رستوران استفاده شود

6. Kind of reminds me a while back when I saw the salad bar attendant at our local Ruby Tuesdays restaurant fill of the pepper mill with already ground pepper.
[ترجمه ترگمان]کمی مرا به یاد زمانی می اندازد که مسئول بار سالاد در رستوران محلی Ruby Tuesdays را دیدم که از آسیاب فلفل با فلفل قرمز پر شده بود
[ترجمه گوگل]نوعی به من یادآوری می کنم زمانی که من نوار خدمات سالاد در رستوران محلی روبی سه شنبه ها را دیدم پر از کارخانه فلفل با فلفل فلفل همیشگی

7. As I moved the lamp, the image of the still life changed: the shadow of the pepper mill moved from left to right, glints of light appeared and disappeared on the grapes, and the decanter sparkled .
[ترجمه ترگمان]همان طور که لامپ را تکان می دادم، تصویر زندگی هنوز تغییر کرده بود: سایه آسیاب فلفل از چپ به راست تغییر کرد، درخشش نور پدیدار شد و در خوشه های انگور ناپدید شد و تنگ برق زد
[ترجمه گوگل]همانطور که لامپ را حرکت می دادم، تصویر زندگی هنوز تغییر سایه ای از کارخانه فلفل را از چپ به راست منتقل می کند، درخشش نور ظاهر می شود و بر روی انگور ناپدید می شود و دلفریب براق می شود

پیشنهاد کاربران

فلفل ساب،


کلمات دیگر: