کلمه جو
صفحه اصلی

penny pincher


آدم خسیس، ناخن خشک، کنس

انگلیسی به فارسی

آدم خسیس، ناخن خشک، کنس


پین کن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: penny-pinching (adj.), penny-pinching (n.)
• : تعریف: a miserly, stingy person.
متضاد: spendthrift
مشابه: miser, niggard

جملات نمونه

1. Tom is such penny pincher, and none likes to be with him.
[ترجمه آلوشکا] تام به قدری خسیسه که هیچ کس نمی خواد باهاش باشه.
[ترجمه ترگمان]، تام یه pincher و هیچ کس دوست نداره با اون باشه
[ترجمه گوگل]تام چنین پنی گربه ای است و هیچ کدام دوست ندارد با او باشد

2. He is a penny pincher because he grew up in a poor family.
[ترجمه ترگمان]اون یه penny چون اون تو یه خانواده فقیر بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او یک پین کوچولو است زیرا او در یک خانواده فقیر بزرگ شده است

3. He penny pincher because he grew up in a poor family.
[ترجمه ترگمان]اون pincher چون اون تو یه خانواده فقیر بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او پول نقره ای را به دست آورد زیرا او در یک خانواده ضعیف رشد کرد

4. Bill is such a penny pincher . He never gives a cent to charity.
[ترجمه ترگمان] بیل یه penny اون هیچوقت یه سنت به خیریه نمیده
[ترجمه گوگل]بیل چنین پینری پنی است او هرگز به خیریه اهمیت نمی دهد

5. He's such a penny pincher.
[ترجمه ترگمان]اون یک pincher
[ترجمه گوگل]او چنین پینری پنی است

6. She spent so little money that he began to get the name of a penny pincher.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر پول خرج کرده بود که نام یک پنی pincher را بدست آورد
[ترجمه گوگل]او پول بسیار کم بود که او شروع به گرفتن نام پینگر پنی کرد

7. Kevin: That will be the day ! My boss is such a notorious penny pincher.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! رئیس من یه pincher
[ترجمه گوگل]کوین چه روزی خواهد بود رئیس من چنین یک پین گران بدنام بدنام است

8. Like so many other men of means, John was a penny pincher.
[ترجمه ترگمان] مثل خیلی های دیگه، \"جان\" یه penny بود
[ترجمه گوگل]همانند بسیاری دیگر از افراد معنی، جان یک پینگر بود

پیشنهاد کاربران

خسیس
=miser
=skinflint


کلمات دیگر: