(انگلیس - عامیانه) در وضعیت وخیم
in a cleft stick
(انگلیس - عامیانه) در وضعیت وخیم
جملات نمونه
1. I was in a cleft stick—my job was boring but I couldn't move to another firm without losing my company pension.
[ترجمه ترگمان]کار من خسته کننده بود - شغل من کسل کننده بود، اما نمی توانستم بدون از دست دادن حقوق بازنشستگیم به شرکت دیگری نقل مکان کنم
[ترجمه گوگل]من در حال شکوفایی بودم، کار من خسته کننده بود، اما نمی توانستم به شرکت دیگری منتقل شوم بدون اینکه بازنشستگی شرکتم را از دست بدهم
[ترجمه گوگل]من در حال شکوفایی بودم، کار من خسته کننده بود، اما نمی توانستم به شرکت دیگری منتقل شوم بدون اینکه بازنشستگی شرکتم را از دست بدهم
2. UN troops are in a cleft stick: something has to be done for the civilian population, yet to retaliate would surely be the spark to ignite all-out war.
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل در یک چوب هستند: چیزی که باید برای مردم غیر نظامی انجام شود، با این حال، این واکنش ممکن است جرقه ای برای شعله ور کردن تمام جنگ باشد
[ترجمه گوگل]سربازان سازمان ملل متحد در حال شکوفایی هستند: باید برای مردم غیرنظامی انجام شود، اما مجددا تلاش می کند جرقه ای باشد تا بتواند جنگ تمام عیار را جبران کند
[ترجمه گوگل]سربازان سازمان ملل متحد در حال شکوفایی هستند: باید برای مردم غیرنظامی انجام شود، اما مجددا تلاش می کند جرقه ای باشد تا بتواند جنگ تمام عیار را جبران کند
3. So the developing countries are caught in a cleft stick.
[ترجمه ترگمان]بنابراین کشورهای در حال توسعه گرفتار شکاف هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین کشورهای در حال توسعه در یک شکاف قرار دارند
[ترجمه گوگل]بنابراین کشورهای در حال توسعه در یک شکاف قرار دارند
4. Now the local authorities are caught in a cleft stick, hostages to their own political process.
[ترجمه ترگمان]اکنون مقامات محلی در یک شکاف گیر می افتند و گروگان ها را به روند سیاسی خود می رسانند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مقامات محلی در یک شکاف قرار دارند و گروگان های خود را به روند سیاسی خود می رسانند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مقامات محلی در یک شکاف قرار دارند و گروگان های خود را به روند سیاسی خود می رسانند
5. I'm in a cleft stick because I can't sell my house.
[ترجمه ترگمان]من توی سوراخ شکافی هستم چون نمیتونم خونه م رو بفروشم
[ترجمه گوگل]من در شکاف هستم زیرا نمی توانم خانه ام را به فروش برسانم
[ترجمه گوگل]من در شکاف هستم زیرا نمی توانم خانه ام را به فروش برسانم
6. He found himself in a cleft stick.
[ترجمه ترگمان]خود را در شکاف کوچکی یافت
[ترجمه گوگل]او خود را در یک شکاف قرار داد
[ترجمه گوگل]او خود را در یک شکاف قرار داد
7. I fell in love with you because of your personality, but your behaviour made me sick. Now I'm in a cleft stick .
[ترجمه افسانه] به خاطر شخصیتت عاشقت شدم، اما رفتارت منو عصبانی کرد. حالا مثل خر در گل مانده ام. ( سر دوراهی مانده ام ) ( در مخمصه افتاده ام )
[ترجمه ترگمان]من به خاطر شخصیت تو عاشق تو شدم، اما رفتار تو منو مریض کرد حالا من توی سوراخ شکافی هستم[ترجمه گوگل]من به خاطر شخصیت تو به عشق تو افتادم، اما رفتار تو مرا بیمار ساخت حالا من یک شکاف دارم
کلمات دیگر: