کلمه جو
صفحه اصلی

pepper shaker


فلفل دان، فلفل پاش (pepper pot هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

فلفلدان، فلفلپاش (pepper pot هم می‌گویند)


فلفلدان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a container with a perforated top, used to hold and dispense ground pepper.

جملات نمونه

1. Clocks, salt and pepper shakers and tea pots will delight as they are put in daily service.
[ترجمه ترگمان]Clocks، نمک و فلفل و ظروف چایی، همانطور که در خدمات روزمره قرار داده می شوند، لذت خواهند برد
[ترجمه گوگل]ساعت ها، شیکرهای نمک و فلفل و گلدان های چای لذت می برند زیرا آنها در سرویس روزانه قرار می گیرند

2. The salt shaker is in Back of the pepper shaker.
[ترجمه ترگمان]shaker نمک در پشت the فلفل قرار دارد
[ترجمه گوگل]شاکر نمک در پشت شکر فلفل است

3. Waiter, please bring me the pepper shaker.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت، لطفا the فلفل برایم بیاورید
[ترجمه گوگل]خدمتکار، لطفا فریزر را به من بده

4. I spent three dollars on this used pepper shaker.
[ترجمه ترگمان]سه دلار روی این shaker فلفل نمکی گذراندم
[ترجمه گوگل]من سه دلار در این شکر فلفل استفاده کردم

5. Please bring me the pepper shaker.
[ترجمه ترگمان]لطفا the فلفل برایم بیاورید
[ترجمه گوگل]لطفا به من شکر فلفل بده

6. Can you finds salt shaker and a pepper shaker?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید shaker نمک و shaker فلفل پیدا کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید شیکر نمکی و شیک فلفل را پیدا کنید؟

7. There is a pepper shaker on the table.
[ترجمه ترگمان]یک shaker فلفل روی میز وجود دارد
[ترجمه گوگل]بر روی میز شکر فلفل وجود دارد

8. Last year, while looking to buy a pepper shaker online, he hit upon the idea of a Google Price Index (GPI).
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، در حالی که به دنبال خرید یک shaker فلفل به صورت آنلاین بود، ایده یک شاخص قیمت گوگل (GPI)را مورد هدف قرار داد
[ترجمه گوگل]سال گذشته، در حالی که به دنبال خرید فلفل شیکر آنلاین، او بر این ایده از شاخص قیمت گوگل (GPI) ضربه

9. He was shaking food into the aquarium, holding a container like a pepper shaker, sprinkling Vitablend into the water.
[ترجمه ترگمان]او داشت غذا را به داخل آکواریوم تکان می داد، ظرفی شبیه a فلفل در دست داشت و Vitablend را به آب می پاشید
[ترجمه گوگل]او غذا را در آکواریوم تکان داد، حاوی یک ظرف مانند یک فیشر فلفل، ویتلبند را به آب فرو ریخت

پیشنهاد کاربران

فلفل دان
فلفل پاش


کلمات دیگر: