1. to presume on someone's friendship
زیادی روی دوستی کسی حساب کردن
2. how can you presume to give me orders!
چطور به خودت اجازه می دهی به من دستور بدهی !
3. i did not presume to call her by her first name
به خود اجازه ندادم او را به اسم کوچک صدا بزنم.
4. if he dosen't show up, i'll presume he is not interested in buying the house
اگر نیاید چنین خواهم انگاشت که به خرید خانه علاقه ندارد.
5. 'Is he still abroad?' 'I presume so. '
[ترجمه ترگمان]آیا او هنوز در خارجه است؟ گمان می کنم همین طور باشد
[ترجمه گوگل]آیا او هنوز در خارج از کشور است؟ 'فرض میکنم '
6. I presume you're here on business.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تو به خاطر کار اینجا هستی
[ترجمه گوگل]فرض میکنم شما در اینجا در کسب و کار هستید
7. Each of you will make a speech, I presume?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم هر کدام از شما سخنرانی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]هرکدام از شما یک سخنرانی می کنند، فرض می کنم؟
8. You had better presume no such thing.
[ترجمه ترگمان]بهتر است چنین چیزی فرض نکنی
[ترجمه گوگل]شما بهتر از این چیزی را قبول ندارید
9. We mustn't presume too much upon the reliability of such sources.
[ترجمه ترگمان]ما نباید بیش از حد بر قابلیت اطمینان چنین منابعی تمرکز کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد اعتبار این منابع را باور داشته باشیم
10. I presume from your speech that you are a foreigner.
[ترجمه ترگمان]به نظر من شما خارجی هستید
[ترجمه گوگل]از سخنرانی شما فرض می کنم که شما خارجی هستید
11. They are very expensive, I presume?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آن ها خیلی گران قیمت هستند
[ترجمه گوگل]آنها بسیار گران هستند، فرض می کنم؟
12. It was stupid of him to presume on an all too brief acquaintance.
[ترجمه ترگمان]این کار احمقانه بود که با تمام مدت کوتاهی با هم آشنا شود
[ترجمه گوگل]این احمقانه بود که او در مورد آشنایی بسیار کوتاهی ادعا می کرد
13. We must presume innocence until we have proof of guilt.
[ترجمه ترگمان]ما باید بی گناهی فرض کنیم تا این که دلیل گناهکار بودنش رو پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید بی گناه را پیش بینی کنیم تا زمانی که گواهی گناه داشته باشیم
14. You must presume no such thing.
[ترجمه ترگمان]حتما چنین چیزی امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]شما نباید چنین چیزی فرض کنید
15. I would never presume to tell you what to do.
[ترجمه ترگمان]من هرگز فکر نمی کردم که بهت بگم چیکار کنی
[ترجمه گوگل]من هرگز فرض نمی کنم به شما بگویم که چه باید بکنید