1. The trust fund will ensure preservation of the site in perpetuity.
[ترجمه ترگمان]صندوق امانی حفاظت از این مکان را به طور دایم تضمین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]صندوق اعتماد حفظ سایت را به طور دائم اطمینان خواهد داد
2. She set up a trust fund for her children.
[ترجمه ترگمان]اون یه حساب سپرده برای بچه هاش ترتیب داده
[ترجمه گوگل]او یک صندوق اعتماد برای فرزندانش ایجاد کرد
3. My money is tied up in a trust fund.
[ترجمه ترگمان]پول من به صندوق امانی بسته شده است
[ترجمه گوگل]پول من در یک صندوق اعتماد متصل است
4. No evidence of a Buchanan trust fund or yacht club membership, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچ مدرکی دال بر وجود یک صندوق امین صلح و یا عضویت در باشگاه قایق تفریحی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال هیچ مدرکی از صندوق اعتبار بوچانان یا عضویت در باشگاه قایق بادبانی وجود ندارد
5. Mrs Kelsall set up a trust fund from the profits.
[ترجمه ترگمان] خانم \"Kelsall\" یه سرمایه کامل از سود حاصل کرده
[ترجمه گوگل]خانم Kelsall ایجاد صندوق اعتماد از سود
6. A company sets up a trust fund into which it contributes new shares of stock or money to buy existing shares.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت یک صندوق امانی تشکیل می دهد که در آن سهم جدید سهام یا پول برای خرید سهام موجود مشارکت می کند
[ترجمه گوگل]یک شرکت یک صندوق اعتماد ایجاد می کند که در آن سهم جدید سهام یا پول را برای خرید سهام موجود فراهم می آورد
7. Lamberth ordered the government to overhaul the trust fund system.
[ترجمه ترگمان]Lamberth به دولت دستور داد تا سیستم صندوق امانی را تعمیر کند
[ترجمه گوگل]لامتره به دولت دستور داد که سیستم صندوق اعتماد را اصلاح کند
8. In consequence, the trust fund is accumulating surpluses.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، صندوق امانی در حال جمع کردن مازاد است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، صندوق اعتماد مازاد را جمع می کند
9. Most of the dough is funneled into a trust fund for her grandchildren and great-grandchildren.
[ترجمه ترگمان]بیشتر خمیر به یک صندوق امانی برای نوه هایش و نوه های او تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از خمیر ها به صندوق اعتماد برای نوه ها و نوه های خود می رسند
10. Of all federal trust funds, only the Social Security trust fund is not included in the unified budget.
[ترجمه ترگمان]از تمام وجوه اعتماد فدرال، تنها صندوق امانی تامین اجتماعی در بودجه واحد گنجانده نشده است
[ترجمه گوگل]از تمامی وجوه صندوق فدرال، صندوق اعتماد اجتماعی تنها در بودجه متحد نیست
11. To use that trust fund and to enshrine it in the Constitution is wrong.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این صندوق امانی و حفظ آن در قانون اساسی اشتباه است
[ترجمه گوگل]استفاده از این صندوق اعتماد و تثبیت آن در قانون اساسی اشتباه است
12. What we had was no trust fund.
[ترجمه ترگمان] چیزی که ما بهش اعتماد نداشتیم
[ترجمه گوگل]چیزی که ما داشتیم صندوق اعتماد نبود
13. A new trust fund has been launched to help social workers and other professionals train in psychodynamic learning and personal development.
[ترجمه ترگمان]صندوق جدید اعتماد برای کمک به مددکاران اجتماعی و متخصصان دیگر در آموزش ویژه و توسعه شخصی راه اندازی شده است
[ترجمه گوگل]یک صندوق اعتماد جدید برای کمک به کارکنان اجتماعی و دیگر متخصصان آموزش در زمینه یادگیری روان درمانی و توسعه شخصی راه اندازی شده است
14. Her snack bar was roughly equivalent to a trust fund.
[ترجمه ترگمان]نوار میان وعده او تقریبا برابر با یک صندوق امانی بود
[ترجمه گوگل]نوار میان وعدهاش تقریبا برابر با یک صندوق اعتماد بود
15. The trust fund now collects money from 125 million workers to pay benefits to 43 million people.
[ترجمه ترگمان]صندوق امانی در حال حاضر مبلغ ۱۲۵ میلیون کارگر را برای پرداخت مزایا به ۴۳ میلیون نفر جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]صندوق اعتماد در حال حاضر جمع آوری پول از 125 میلیون کارگر برای پرداخت مزایای به 43 میلیون نفر است