ندانسته، سهوا، اشتباها
unwittingly
ندانسته، سهوا، اشتباها
انگلیسی به فارسی
ناخواسته
انگلیسی به انگلیسی
• while unaware
دیکشنری تخصصی
[حقوق] من غیر عمد، بدون علم و اطلاع، غیر تعمدی
جملات نمونه
1. My remarks about divorce had unwittingly touched a raw nerve.
[ترجمه ترگمان]remarks راجع به طلاق، ناخواسته به یک عصب خام دست زده بود
[ترجمه گوگل]اظهارات من در مورد طلاق ناخواسته یک عصب خام را لمس کرد
[ترجمه گوگل]اظهارات من در مورد طلاق ناخواسته یک عصب خام را لمس کرد
2. He was unwittingly caught up in the confrontation.
[ترجمه ترگمان]او ناآگاهانه درگیر رویارویی شد
[ترجمه گوگل]او ناخواسته در رویارویی گرفتار شد
[ترجمه گوگل]او ناخواسته در رویارویی گرفتار شد
3. People hate those who unwittingly harm the cause of peace.
[ترجمه ترگمان]مردم از کسانی که ناخواسته به علت صلح آسیب رسانده اند نفرت دارند
[ترجمه گوگل]مردم از کسانی که به طور ناخواسته به علت صلح آسیب می رسانند نفرت دارند
[ترجمه گوگل]مردم از کسانی که به طور ناخواسته به علت صلح آسیب می رسانند نفرت دارند
4. She had broken the law unwittingly, but still she had broken it.
[ترجمه ترگمان]او ندانسته قانون را شکسته بود، اما با این حال آن را شکسته بود
[ترجمه گوگل]او قانون را ناخواسته شکسته بود، اما هنوز او را شکسته بود
[ترجمه گوگل]او قانون را ناخواسته شکسته بود، اما هنوز او را شکسته بود
5. If I offended you it was unwittingly.
[ترجمه ترگمان]اگر من تو را رنجانده بودم، ناخواسته بود
[ترجمه گوگل]اگر من شما را متهم به ناخودآگاه
[ترجمه گوگل]اگر من شما را متهم به ناخودآگاه
6. It was clear that, wittingly or unwittingly, he had offended her.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که کلاید، ناخواسته، یا ناخواسته، او را رنجانده بود
[ترجمه گوگل]واضح بود که او آگاهانه یا ناخواسته او را مجرم کرده بود
[ترجمه گوگل]واضح بود که او آگاهانه یا ناخواسته او را مجرم کرده بود
7. Parents can unwittingly transmit their own fears to their children.
[ترجمه ترگمان]والدین می توانند ناخواسته ترس خود را نسبت به فرزندان خود منتقل کنند
[ترجمه گوگل]والدین می توانند به طور ناخواسته ترس خود را به فرزندان خود منتقل کنند
[ترجمه گوگل]والدین می توانند به طور ناخواسته ترس خود را به فرزندان خود منتقل کنند
8. He had been unwittingly deluded by their mystical nonsense.
[ترجمه ترگمان]او ندانسته توسط nonsense عرفانی فریب خورده بود
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه فریب خورده است
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه فریب خورده است
9. Walkers can unwittingly damage the fragile environment in which the birds live.
[ترجمه ترگمان]راهپیمایان می توانند ناخواسته به محیطی آسیب پذیر که این پرندگان در آن زندگی می کنند آسیب بزنند
[ترجمه گوگل]پیاده روی می تواند به طور ناخواسته به محیط شکننده ای که پرندگان زندگی می کند آسیب برساند
[ترجمه گوگل]پیاده روی می تواند به طور ناخواسته به محیط شکننده ای که پرندگان زندگی می کند آسیب برساند
10. Friedmann had unwittingly broken the law.
[ترجمه ترگمان]Friedmann، بی آن که خود بخواهد، قانون شکنی کرده بود
[ترجمه گوگل]فریدمن به طور ناخواسته قانون را شکست
[ترجمه گوگل]فریدمن به طور ناخواسته قانون را شکست
11. While playing, the boys unwittingly moved into the deeper end which extended down nine feet, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این پسران در حالی که بازی می کنند، ناخودآگاه به اعماق عمیق تر وارد شدند که نه فوت طول کشید
[ترجمه گوگل]او گفت، در حالی که بازی، پسران به طور ناخواسته به انتهای عمیق تر که نه فوت به طول انجامید، حرکت کردند
[ترجمه گوگل]او گفت، در حالی که بازی، پسران به طور ناخواسته به انتهای عمیق تر که نه فوت به طول انجامید، حرکت کردند
12. One of their partners had unwittingly failed to renew his practising certificate.
[ترجمه ترگمان]یکی از شرکای آن ها ناخودآگاه نتوانسته بود گواهی کار خود را تجدید کند
[ترجمه گوگل]یکی از شرکای خود به طور ناخواسته موفق به تجدید گواهی تمرین خود شد
[ترجمه گوگل]یکی از شرکای خود به طور ناخواسته موفق به تجدید گواهی تمرین خود شد
13. Unwittingly she was operating the intermittent reinforcement principle in support of a bad habit!
[ترجمه ترگمان]او به عمد با اصل تقویت متناوب در حمایت از یک عادت بد عمل می کرد!
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه او اصل اصل تقویت متناوب را برای حمایت از یک عادت بد عمل کرد!
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه او اصل اصل تقویت متناوب را برای حمایت از یک عادت بد عمل کرد!
14. Everything said at this foolish board meeting unwittingly points to Scott's consummate grasp of the essentials of television.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در این جلسه احمقانه به طور ناخودآگاه به درک کامل اسکات از ملزومات تلویزیون اشاره کرد
[ترجمه گوگل]همه چیز در این جلسه هیئت مدیره احمقانه به طور ناخواسته اشاره دارد به درک کامل از ضرورت های تلویزیون به اسکات
[ترجمه گوگل]همه چیز در این جلسه هیئت مدیره احمقانه به طور ناخواسته اشاره دارد به درک کامل از ضرورت های تلویزیون به اسکات
پیشنهاد کاربران
ندانسته، ناخواسته
غیر عمدی، بطور غیر عمد
کلمات دیگر: