1. A bequest of the surplus is called residuary.
[ترجمه ترگمان]یک وصیتنامه مازاد residuary نامیده می شود
[ترجمه گوگل]سرچشمه مازاد استقرار نامیده می شود
2. Uncertainty analysis is pelformed withregard to total and residuary resistance coefficients.
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان ناشی از عدم قطعیت در مقایسه با ضرایب مقاومت total و residuary است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل عدم قطعیت با توجه به ضرایب مقاومت به کل و بازماندگی صورت می گیرد
3. However, the residuary leukemia cells of autogenous graft can cause leukemia relapse.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سلول های residuary leukemia دارای graft autogenous می توانند باعث بیماری سرطان خون شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، سلول های باقی مانده از سلول های لوسمی پیوند اتوگن می تواند موجب عود بیماری لوسمی شود
4. Do not use the waste buckets which contain residuary paint of other manufactures to carry our products and do not mix the paint.
[ترجمه ترگمان]از سطل زباله که حاوی residuary رنگ دیگری هستند استفاده نکنید تا محصولات ما را حمل کند و رنگ را با هم مخلوط نکنید
[ترجمه گوگل]از سطل های زباله ای استفاده نکنید که حاوی رنگ های دیگر تولید کنندگان دیگر برای حمل محصولات ما باشد و رنگ را مخلوط نکنید
5. Relative residuary energy is inducted to the cost computation to balance the energy consumption in heterogeneous energy setting application.
[ترجمه ترگمان]انرژی residuary نسبی به محاسبه هزینه برای متعادل کردن مصرف انرژی در برنامه تنظیم انرژی ناهمگن اختصاص داده می شود
[ترجمه گوگل]انرژی نسبی نسبی برای محاسبه هزینه برای صرفه جویی در مصرف انرژی در برنامه تنظیم انرژی ناهمگن است
6. The will appoints Mr Molland her executor, and you the residuary legatee.
[ترجمه ترگمان]این وصیت نامه آقای Molland را به عنوان وصی خود و به عنوان وارث residuary منصوب می کند
[ترجمه گوگل]آقای مولانا وظیفه خود را به عهده خواهد گرفت و شما نیز به عنوان مزدور باقی مانده است
7. An ion chromatography method with suppression-conductivity detection has been developed for the detection of residuary chlorate in the soil after explosion with a high concentration of nitrate.
[ترجمه ترگمان]یک روش کروماتوگرافی یونی با تشخیص هدایت - رسانایی برای تشخیص of chlorate در خاک بعد از انفجار با غلظت بالای نیترات ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش کروماتوگرافی یونی با تشخیص سرکوب هدایت شده برای تشخیص کلرات باقی مانده در خاک پس از انفجار با غلظت بالا نیترات توسعه یافته است
8. However, it wastes time and energy. This research uses the treatment method of ultrasonic washing which we by ourselves, the removable abilities of each residuary amounts also reach75%.
[ترجمه ترگمان]با این حال، زمان و انرژی هدر می رود این تحقیق از روش درمانی of ultrasonic استفاده می کند که توسط خود ما، توانایی های قابل جابجایی هر residuary برابر با reach۷۵ % است
[ترجمه گوگل]با این حال، زمان و انرژی صرفه جویی می شود این تحقیق با استفاده از روش درمان شستشوی اولتراسونیک که توسط خودمان انجام می شود، توانایی های قابل جابجایی هر مقدار پسماند نیز به 75٪ می رسد
9. Fault detection of the integrated navigation system usually designed with method based on Kalman filter. Its detection-performance mostly rests with residuary sensitivity relative to the faults.
[ترجمه ترگمان]تشخیص نقص سیستم راهبری یکپارچه معمولا با روش مبتنی بر فیلتر کالمن طراحی شده است تشخیص آن عمدتا وابسته به حساسیت residuary نسبت به عیب است
[ترجمه گوگل]تشخیص گسل سیستم ناوبری یکپارچه معمولا با روش مبتنی بر فیلتر کالمن طراحی شده است عملکرد تشخیص آن عمدتا با حساسیت باقی مانده نسبت به گسل ها است