کلمه جو
صفحه اصلی

public welfare

انگلیسی به انگلیسی

• benefit of the public, good of the general population

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رفاه عامه

جملات نمونه

1. He always postpones his private ambitions to the public welfare.
[ترجمه ترگمان]او همیشه جاه طلبی های خصوصی خود را به رفاه عمومی به تعویق می انداخت
[ترجمه گوگل]او همیشه آرزوهای شخصی خود را به رفاه عمومی منتقل می کند

2. For example, a training program for public welfare workers could be the object of a special grant.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک برنامه آموزشی برای کارکنان رفاه عمومی می تواند هدف یک کمک ویژه باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک برنامه آموزشی برای کارگران رفاهی عمومی می تواند هدف خاص کمک مالی باشد

3. The public welfare investment project with middle or long-term bank loans also have the priority to apply for the provincial finance loans discount.
[ترجمه ترگمان]طرح سرمایه گذاری عمومی رفاه عمومی با وام های بانکی بلند یا بلند مدت نیز دارای اولویت برای درخواست تخفیف وام های مالی استان است
[ترجمه گوگل]پروژه سرمایه گذاری رفاهی عمومی با وام های بانکی میان مدت یا بلندمدت نیز اولویت دارد که برای تخفیف وام های مالی والیان درخواست شود

4. Article 17: Social bodies engaged in public welfare should use the donated assets they have received to subsidize activities and undertakings that are in keeping with their aims.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۷: نهاده ای اجتماعی درگیر در رفاه عمومی باید از دارایی های اهدایی استفاده کنند تا به فعالیت ها و فعالیت هایی که با اهداف خود نگاه می کنند، بپردازند
[ترجمه گوگل]ماده 17 سازمان های اجتماعی که در رفاه عمومی شرکت می کنند باید از دارایی های دریافت شده خود برای تأمین یارانه های فعالیت ها و تعهداتی که با اهدافشان در ارتباط هستند، استفاده کنند

5. "No matter how lofty public welfare activities are, they can't be allowed to take first place in a player's life, " says the China Sports Daily.
[ترجمه ترگمان]به گفته روزنامه ورزشی چاینا دیلی، \" مهم نیست که فعالیت های رفاهی عمومی چقدر بالا باشد، آن ها اجازه نخواهند داشت که در زندگی یک بازیکن شرکت کنند \"
[ترجمه گوگل]چین ورزشی روزانه می گوید: 'مهم نیست که چطور فعالیت های رفاهی عمومی بالا باشد، آنها نمی توانند اجازه دهند که در زندگی یک بازیکن حضور یابند '

6. Upon completion of the donated public welfare project, the donee shall inform the donor of the construction, use of the funds and checking and acceptance of the construction quality.
[ترجمه ترگمان]پس از تکمیل طرح رفاهی عمومی اهدا شده، شرکت کنندگان باید به اهدا کنندگان در ساخت، استفاده از وجوه و چک کردن و پذیرش کیفیت ساخت اطلاع دهند
[ترجمه گوگل]پس از اتمام پروژه رفاه عمومی اهداء شده، کارمند باید اهدا کننده ساخت و ساز، استفاده از وجوه و چک کردن و پذیرش کیفیت ساخت و ساز را اعلام کند

7. Unexpectedly business model by impassable roads, but in public welfare activities, ushering in a major outbreak.
[ترجمه ترگمان]مدل کسب وکار غیر منتظره از طریق جاده های صعب العبور، اما در فعالیت های رفاهی عمومی، منجر به شیوع عمده می شود
[ترجمه گوگل]مدل کسب و کار به طور غیر منتظره توسط جاده های غیر قابل نفوذ، اما در فعالیت های رفاهی عمومی، که در یک شیوع عمده اتفاق افتاده است

8. Establishment of environmental public welfare litigation system with the characteristics of widening declarant qualification is necessary to maintain environmental public welfare.
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیستم قضایی عمومی زیست محیطی با ویژگی های گسترش صلاحیت declarant برای حفظ رفاه عمومی محیطی ضروری است
[ترجمه گوگل]تأسیس سیستم دادرسی در زمینه رفاه عمومی محیط زیست با ویژگی های گسترده ای از مدارک اعلام شده برای حفظ رفاه عمومی محیط زیست ضروری است

9. First, market - oriented financing more difficult, more public welfare projects, the Government should increase capital input.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، تامین مالی بازار محور دشوارتر است، پروژه های رفاه عمومی بیشتر، دولت باید ورودی سرمایه را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]اول، تامین مالی در بازار، سخت تر است، بیشتر پروژه های رفاه عمومی، دولت باید سرمایه را افزایش دهد

10. Impartial third party status is a non-profit public welfare institutions.
[ترجمه ترگمان]وضعیت حزب Impartial یک موسسه خیریه عمومی غیر انتفاعی است
[ترجمه گوگل]وضعیت شخص ثالث غیرمستقیم یک موسسه رفاهی عمومی غیر انتفاعی است

11. She involved herself into the public welfare work wholeheartedly.
[ترجمه ترگمان]او با تمام وجود خود را در کار رفاه عمومی دخیل می دانست
[ترجمه گوگل]او خودخواهانه وارد کار رفاه عمومی شد

12. The public welfare administration authority shall support activities conducted by welfare trusts.
[ترجمه ترگمان]اداره رفاه عمومی باید از فعالیت های انجام شده توسط trusts رفاهی حمایت کند
[ترجمه گوگل]اداره کل رفاه عمومی باید از فعالیت های انجام شده توسط اعتماد اجتماعی حمایت کند

13. The public welfare administration authority shall support activities conducted welfare trusts.
[ترجمه ترگمان]اداره رفاه عمومی باید از فعالیت هایی که به خدمات رفاهی اجرا می شود حمایت کند
[ترجمه گوگل]حکومت اداره رفاه عمومی باید فعالیت هایی را که اعتبارات رفاهی را انجام می دهند، حمایت کند

14. Social bodies engaged in public welfare should promptly put into use the donated assets that are earmarked for disaster relief.
[ترجمه ترگمان]نهاده ای اجتماعی درگیر در رفاه عمومی باید فورا از دارایی های اهدایی استفاده کنند که برای امدادرسانی به فاجعه اختصاص داده شده است
[ترجمه گوگل]موسسات اجتماعی که در رفاه عمومی فعالیت می کنند باید به سرعت از دارایی های اهدا شده که برای تسلیم فاجعه اختصاص داده شده استفاده کنند


کلمات دیگر: