1. He was incensed against the slanderer.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل slanderer خشمگین شده بود
[ترجمه گوگل]او علیه دروغگویی خشمگین شد
2. Desdemona. O, fie upon thee, slanderer!
[ترجمه ترگمان]دزد مونا ای کافر، لعنت بر تو!
[ترجمه گوگل]دزدمونا ای تو، دروغگو!
3. He demanded an apology from the slanderer .
[ترجمه ترگمان]از the معذرت خواست
[ترجمه گوگل]او خواستار عذرخواهی از دروغگو شد
4. A perverse man spreads strife, And a slanderer separates intimate friends.
[ترجمه ترگمان]یک مرد شرور جنگ را باز می کند، و a دوستان صمیمی را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]یک مرد نابهنگام نزاع را گسترش می دهد و یک دروغگو، دوستان متواضع را جدا می کند
5. The slanderer cannot substantiate his tale.
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند داستان خود را اثبات کند
[ترجمه گوگل]دروغگو نمی تواند داستان خود را اثبات کند
6. Let everyone be on guard against his neighbor, And do not trust any brother; Because every brother deals craftily, And every neighbor goes about as a slanderer.
[ترجمه ترگمان]بگذار همه در مقابل همنوعان خود نگهبانی بدهند و به هیچ برادر اعتماد نداشته باشند؛ چون هر برادر با احتیاط معامله می کند و هر همسایه ای مثل a می رود
[ترجمه گوگل]بگذار هر کس در برابر همسایه خود محافظت کند و به هیچ برادر اعتماد نکن از آنجا که هر برادر به خوبی رفتار می کند، و هر همسایه به عنوان دروغگویی می پردازد
7. Armed with facts and figures, he had little difficulty in talking the slanderer down.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به حقایق و ارقام تکیه کرد، به زحمت در زدن the به مشکل برخورده بود
[ترجمه گوگل]مسلح با حقایق و ارقام، او در صحبت کردن با دروغگویی مشکل داشت
8. Do not be a scandal-monger. Still less pass for one, for that means to be considered a slanderer.
[ترجمه ترگمان]فضول نباش! اما برای این کار فقط مفت است که مفت و مفت به عنوان مفت ری به حساب آید
[ترجمه گوگل]یک رسوایی نباشید با این حال، کمتر برای یک نفر منتقل می شود، به این معنی که به عنوان یک دروغگویی در نظر گرفته شود