شریک غیر فعال (که در سرمایه گذاری شرکت دارد ولی نه در مدیریت)، شریکی که تهیه سرمایه با اوست، شریک سرمایه رسان
silent partner
شریک غیر فعال (که در سرمایه گذاری شرکت دارد ولی نه در مدیریت)، شریکی که تهیه سرمایه با اوست، شریک سرمایه رسان
انگلیسی به فارسی
شریک غیر فعال (که در سرمایه گذاری شرکت دارد ولی نه در مدیریت)
شریک بی صدا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: one who invests financially in a business or enterprise but does not become actively involved otherwise.
• passive partner, one who is a partner in a business but does not intervene with the decisions that his partner makes concerning business
دیکشنری تخصصی
[حقوق] شریک غیر فعال
مترادف و متضاد
unannounced partner
Synonyms: dormant partner, secret partner, sleeping partner, special partner
جملات نمونه
1. Presuppositions are the silent partners in thought, but their silence must not be mistaken for their absence.
[ترجمه ترگمان]Presuppositions کسانی هستند که در تفکر، اما سکوت آن ها نباید در غیاب آن ها اشتباه کنند
[ترجمه گوگل]پیش فرض ها شرکای خاموش در اندیشه هستند، اما سکوت آنها نباید برای غیبت آنها اشتباه باشد
[ترجمه گوگل]پیش فرض ها شرکای خاموش در اندیشه هستند، اما سکوت آنها نباید برای غیبت آنها اشتباه باشد
2. He wants to know were you my silent partner.
[ترجمه ترگمان]میخواد بدونه تو شریک ساکت من هستی
[ترجمه گوگل]او می خواهد بداند آیا شما شریک خاموش من هستید؟
[ترجمه گوگل]او می خواهد بداند آیا شما شریک خاموش من هستید؟
3. He has a silent partner and some name-brand advertisers.
[ترجمه ترگمان]او یک شریک ساکت و برخی تبلیغ کنندگان نام تجاری دارد
[ترجمه گوگل]او یک شریک خاموش و برخی تبلیغ کنندگان نام تجاری دارد
[ترجمه گوگل]او یک شریک خاموش و برخی تبلیغ کنندگان نام تجاری دارد
4. Aidan is Steve's silent partner. - I wonder why I didn't get an invitation.
[ترجمه ترگمان]ای دان شریک ساکت استیو است تعجب می کنم که چرا دعوت نشدم
[ترجمه گوگل]ایادان شریک خاموش استیو است - من تعجب می کنم چرا من یک دعوت نامه دریافت نمی کردم
[ترجمه گوگل]ایادان شریک خاموش استیو است - من تعجب می کنم چرا من یک دعوت نامه دریافت نمی کردم
5. Kate: Oh Shit. . ., the silent partner over there.
[ترجمه ترگمان]اوه لعنتی، شریک ساکت اونجاست
[ترجمه گوگل]کیت آه گدایی , شریک خاموش در آنجا
[ترجمه گوگل]کیت آه گدایی , شریک خاموش در آنجا
6. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه گوگل]دوست من، شریک خاموش من، سزاوار به اشتراک گذاشتن در این داستان است
[ترجمه گوگل]دوست من، شریک خاموش من، سزاوار به اشتراک گذاشتن در این داستان است
7. Your silent partner and ever-loving lover . . . . . . . LIVER.
[ترجمه ترگمان] شریک silent و عاشق و معشوق
[ترجمه گوگل]شریک خاموش و عاشق همیشه دوستت دارم LIVER
[ترجمه گوگل]شریک خاموش و عاشق همیشه دوستت دارم LIVER
8. I'm a silent partner.
[ترجمه ترگمان]من یک شریک ساکت هستم
[ترجمه گوگل]من یک شریک خاموش هستم
[ترجمه گوگل]من یک شریک خاموش هستم
9. Whenever a dad plays, there is usually a mom playing, who may not realize she is a silent partner.
[ترجمه ترگمان]هر زمان که یک پدر بازی می کند، معمولا یک مادر بازی می کند، که ممکن است متوجه نشده باشد که او یک شریک ساکت است
[ترجمه گوگل]هر بار که یک پدر بازی می کند، معمولا یک مادر بازی می کند، که ممکن است متوجه نشود که او یک شریک خاموش است
[ترجمه گوگل]هر بار که یک پدر بازی می کند، معمولا یک مادر بازی می کند، که ممکن است متوجه نشود که او یک شریک خاموش است
10. Each clam has a set of unique-colored patterns on its skin. Just under its skin is its silent partner, an algae colony.
[ترجمه ترگمان]هر صدف مجموعه ای از الگوهای رنگی منحصر به فرد را بر روی پوست خود دارد تنها زیر پوست آن، شریک ساکت آن، یک کلنی (جلبک دریایی)است
[ترجمه گوگل]هر کرم دارای مجموعه ای از الگوهای رنگ منحصر به فرد بر روی پوست خود است درست زیر پوست آن شریک ساکت است، کلنی جلبک
[ترجمه گوگل]هر کرم دارای مجموعه ای از الگوهای رنگ منحصر به فرد بر روی پوست خود است درست زیر پوست آن شریک ساکت است، کلنی جلبک
11. Andy Dufresne was his right hand in all of this, his silent partner. The prison library was Andy's hostage to fortune.
[ترجمه ترگمان](اندی Dufresne)دست راست او در همه این قضایا بود، شریک ساکت او کتابخانه زندان گروگان اندی بود
[ترجمه گوگل]اندی دورزن دست راستش را در تمام این، شریک خاموش خود داشت کتابخانه زندان گروگان اندی بود
[ترجمه گوگل]اندی دورزن دست راستش را در تمام این، شریک خاموش خود داشت کتابخانه زندان گروگان اندی بود
12. Ng, who lets his cooking do the talking, is essentially a silent partner.
[ترجمه ترگمان]ان جی که به آشپزی خود اجازه می دهد صحبت کند، لزوما یک شریک ساکت است
[ترجمه گوگل]Ng، که اجازه می دهد پخت و پز خود را انجام صحبت کردن، اساسا یک شریک خاموش است
[ترجمه گوگل]Ng، که اجازه می دهد پخت و پز خود را انجام صحبت کردن، اساسا یک شریک خاموش است
13. Now you know how much I care for you. Please treat me with tender loving care. Your silent partner and ever-loving lover. . . LIVER.
[ترجمه ترگمان]حالا می دونی که من چقدر به تو اهمیت میدم لطفا با من دوستانه برخورد کنید شریک silent و عاشق و معشوق loving
[ترجمه گوگل]حالا شما می دانید چقدر برای شما اهمیت دارد لطفا با مراقبت های منحصر به فرد رفتار کنید شریک خاموش و عاشق همیشه دوستت دارم LIVER
[ترجمه گوگل]حالا شما می دانید چقدر برای شما اهمیت دارد لطفا با مراقبت های منحصر به فرد رفتار کنید شریک خاموش و عاشق همیشه دوستت دارم LIVER
14. Acts of holding back your moans and not uttering a word during sexual acts often imparts the impression sex being forced on the silent partner.
[ترجمه ترگمان]اقدامات در دست نگه داشتن ناله های شما و نه گفتن یک کلمه در طول عمل جنسی اغلب احساس می کند که رابطه جنسی مجبور به شریک سکوت شده است
[ترجمه گوگل]اعمال ضرب و شتم خود و نادیده گرفتن یک کلمه در طول اعمال جنسی اغلب باعث می شود که رابطه جنسی مجبور به شریک خاموش شود
[ترجمه گوگل]اعمال ضرب و شتم خود و نادیده گرفتن یک کلمه در طول اعمال جنسی اغلب باعث می شود که رابطه جنسی مجبور به شریک خاموش شود
15. On the one hand his position is analogous to that of a minority shareholder or silent partner in a private business.
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، موقعیت او شبیه به یک شریک اقلیت یا شریک سکوت در یک کسب وکار خصوصی است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، موقعیت او به طور مشابه با یک سهامدار اقلیت یا شریک خاموش در یک کسب و کار خصوصی است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، موقعیت او به طور مشابه با یک سهامدار اقلیت یا شریک خاموش در یک کسب و کار خصوصی است
پیشنهاد کاربران
یعنی شریک تجاری یا اسپانسر :کسی که حضور فیزیکی نداره و عملا در یک پروژه نیست ولی در مسائل مالی شریک هست و کمک می کند
مثال:
my silent partner has left this issue to me
شریک تجاری من این موضوع را به من واگذار کرده است
مثال:
my silent partner has left this issue to me
شریک تجاری من این موضوع را به من واگذار کرده است
کلمات دیگر: