1. The cogency of this prescriptive analysis is highly questionable.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این تحلیل تجویزی بسیار سوال برانگیز است
[ترجمه گوگل]ملاحظات این تحلیل توصیفی بسیار محتمل است
2. However, a fixed cut off point seems unnecessarily prescriptive.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک نقطه قطع ثابت به نظر غیر ضروری به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]با این حال، یک نقطه قطع شده به نظر می رسد غیر ضروری توصیفی
3. They are not prescriptive and it is open to you to implement them in the way that best suits your firm.
[ترجمه ترگمان]آن ها تجویزی نیستند و برای شما باز است که آن ها را به شیوه ای که برای شرکت مناسب است، اجرا کنید
[ترجمه گوگل]آنها از لحاظ توصیفی نیستند و برای شما قابل اجرا هستند تا به بهترین شکل برای شرکت شما مناسب باشد
4. Social capacities are normative or prescriptive, in that they include responsibilities for whose discharge the actor can be praised or criticized.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت های اجتماعی، هنجاری یا تجویزی هستند، که در آن شامل مسئولیت هایی می باشد که مسیول تخلیه آن ها می تواند مورد تمجید قرار گیرد یا مورد انتقاد قرار گیرد
[ترجمه گوگل]ظرفیت های اجتماعی هنجاری یا تجربی هستند، در حالی که آنها شامل مسئولیت هایی است که تخلیه می تواند باعث تحسین یا انتقاد از بازیگری شود
5. Descriptive grammar and prescriptive grammar both are very important in English studies.
[ترجمه ترگمان]دستور توصیفی و دستور زبانی بی قاعده هر دو در مطالعات انگلیسی بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]گرامر توصیفی و دستور زبان توصیفی هر دو در مطالعات انگلیسی بسیار مهم هستند
6. Only prescriptive way can ensure the accuracy and comparability of the monitoring data.
[ترجمه ترگمان]تنها روش تجویزی می تواند دقت و قابلیت مقایسه داده ها را تضمین کند
[ترجمه گوگل]تنها راه پیشگیرانه می تواند دقت و مقایسه داده های نظارت را تضمین کند
7. The authors conclude by discussing prescriptive recommendations for the recording industry.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان این نتیجه را با بحث در مورد توصیه های تجویزی برای صنعت ضبط به پایان رساندند
[ترجمه گوگل]نویسندگان نتیجه گیری می کنند با بحث در مورد توصیه های پیشنهادی برای صنعت ضبط
8. A prescriptive and legitimate custom overcomes the law.
[ترجمه ترگمان]یک سنت تجویزی و قانونی بر قانون غلبه می کند
[ترجمه گوگل]سفارتی پیشگیرانه و مشروع، قانون را برآورده می کند
9. Today, prescriptive jurisdiction ( capacity to make law ) can be based on nationality and exercised extra - territorially.
[ترجمه ترگمان]امروزه صلاحیت قانونی (ظرفیتی برای ایجاد قانون)می تواند مبتنی بر ملیت باشد و territorially اضافی اعمال شود
[ترجمه گوگل]امروزه، صلاحیت تجدید نظر (ظرفیت ایجاد قانون) می تواند بر مبنای ملیت باشد و از نظر قلمروی اضافی عمل کند
10. Direct priMary legislation is largely permissive rather than prescriptive.
[ترجمه ترگمان]قانون گذار مستقیم به جای تجویزی، به میزان زیادی permissive است
[ترجمه گوگل]قوانین حقوقی مستقیم عمدتا به جای توصیفی مجاز است
11. Most teachers think the government's guidelines on homework are too prescriptive.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آموزگاران فکر می کنند که دستورالعمل های دولت در مورد تکالیف بیش از حد تجویزی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر آموزگاران فکر می کنند که دستورالعمل های دولت برای تکالیف، بیش از حد توصیفی است
12. The psychologists insist, however, that they are not being prescriptive.
[ترجمه ترگمان]با این حال، روانشناسان اصرار دارند که آن ها تجویزی نیستند
[ترجمه گوگل]اما روانشناسان اصرار دارند که آنها در حال تجویزی نیستند
13. Essentially feminism is a perspective rather than a particular set of prescriptive values.
[ترجمه ترگمان]اساسا فمینیسم به جای یک مجموعه خاص از مقادیر تجویزی، یک دیدگاه است
[ترجمه گوگل]اساسا فمینیسم چشم انداز است، نه مجموعه ای خاص از ارزش های تجربی
14. But here we run up against the difficulty that this formulation appears to derive a prescriptive conclusion from two factual premisses.
[ترجمه ترگمان]اما در اینجا ما با دشواری مواجه می شویم که این فرمول به نظر می رسد یک نتیجه گیری تجویزی از دو premisses واقعی به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما در اینجا ما در برابر مشکل قرار می گیریم که این فرمولاسیون به نظر می رسد یک نتیجه گیری پیشگیرانه را از دو پیش فرض واقعی بدست آورده است
15. In general, two kinds of rule will be considered - first, rules of interpretation and second, prescriptive rules.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، دو نوع قاعده در نظر گرفته می شود - اول، قوانین تفسیر و دوم، قوانین تجویزی
[ترجمه گوگل]به طور کلی، دو نوع حکومت در نظر گرفته خواهد شد - اول، مقررات تفسیر و دوم، قوانین تجربی