1. China's "Trust Law" can express testamentary trust established by means of writing a will, but the lack of implementation details, never able to put into practice.
[ترجمه ترگمان]\"قانون تراست\" چین می تواند اعتماد testamentary به وسیله نوشتن وصیت نامه را بیان کند، اما عدم وجود جزییات پیاده سازی، هرگز نمی تواند وارد عمل شود
[ترجمه گوگل]'قانون اعتماد' چین می تواند اعتبار اظهارنامه را با راه نوشتن اراده برقرار کند، اما فقدان جزئیات پیاده سازی، هرگز قادر به اجرای آن نیست
2. Testamentary guardians function only when both parents are not around.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که پدر و مادر در اطراف نیستند به کار خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران تنها زمانی عمل می کند که هر دو والدین در اطراف آن نیستند
3. Title No And Propagate Contents Disagree. Please Testamentary Web Home Name.
[ترجمه ترگمان]عنوان شماره نه و Propagate محتویات Disagree لطفا نام خانگی وب را testamentary کنید
[ترجمه گوگل]عنوان شماره و مطالب منتشر شده مخالف است لطفا نام وب سایت وب سایت آزمون
4. Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه ترگمان]در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه گوگل]در مواردی که تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث امانت وجود دارد، جانشین یا مزدور باید آنها را انجام دهد
5. A testamentary trust is one created by being written into a will to provide for management of assets to be inherited by beneficiaries.
[ترجمه ترگمان]اعتماد testamentary فردی است که با نوشته شدن به اراده برای مدیریت دارایی ها به ارث برده شده توسط ذینفعان، ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]اعتماد اظهارنامه یکی است که بوسیله آن نوشته شده است که به اراده برای فراهم کردن مدیریت دارایی هایی که توسط ذینفعان به ارث برده می شود
6. Hereby revoke all former wills, codicils and testamentary dispositions made by me and declare to be my last will and testament.
[ترجمه ترگمان]تمام وصیت نامه قبلی وصیت نامه و dispositions را که توسط من ساخته شده بود لغو کنم و اعلام کنم که آخرین وصیتنامه و وصیتنامه من خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این کار تمام اراده های سابق، قوانین و مقررات آزادی خواهی که توسط من ساخته شده و اعلام می شود که آخرین اراده و اظهار نامه من است، لغو می شود
7. Article 21 Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۱ در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه گوگل]ماده 21 جایی که وظایف مربوط به جانشینی یا میراث امانت وجود دارد، جانشین یا مزدور باید آنها را انجام دهد
8. The outline of the assessing to the testamentary capacity.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی ارزیابی ظرفیت testamentary
[ترجمه گوگل]طرح کلی ارزیابی ظرفیت اظهارنامه
9. Testamentary succession not only exited when the testator had no offspring but also did when having offspring.
[ترجمه ترگمان]وراثت نه تنها زمانی خارج شد که الکترون هیچ فرزندی نداشت بلکه در هنگام بچه دار شدن نیز این کار را انجام داد
[ترجمه گوگل]جانشینی واعظی نه تنها از زمان خروج از خویشاوندی که فرزند خردسال داشت، بلکه زمانی که فرزند خوانده بود، ازدواج کرد
10. Article 13 For the creation of a testamentary trust, the provisions in the Law of Succession concerning testamentary succession shall be observed.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۳ برای ایجاد اعتماد testamentary، مفاد قانون جانشینی در مورد جانشینی testamentary باید رعایت شود
[ترجمه گوگل]ماده 13 برای ایجاد اعتماد اظهارنامه، مقررات قانون تعقیب در مورد جانشینی اعدام باید مورد توجه قرار گیرد
11. Yet even the post-classical trust retained its independence of a testamentary heir.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی تراست پس از کلاسیک استقلال خود را از یک وارث testamentary حفظ کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی اعتماد پس از کلاسیک، استقلال خود را از واریز وثیقه حفظ کرد
12. The deputy judge had to take into account also the other evidence relevant to the issue of testamentary competence.
[ترجمه ترگمان]معاون قاضی باید مدارک دیگر مربوط به مساله صلاحیت testamentary را نیز مدنظر قرار دهد
[ترجمه گوگل]معاون قضایی مجبور بود که مدارک دیگر مربوط به موضوع صلاحیت وظیفه را نیز در نظر بگیرد
13. The deputy judge concluded that the onus of establishing testamentary competence had not been discharged.
[ترجمه ترگمان]معاون قاضی به این نتیجه رسید که مسئولیت ایجاد صلاحیت testamentary رها نشده است
[ترجمه گوگل]معاون قضایی نتیجه گرفت که مجازات صدور مجوز صدور حکم اعدام نبوده است
14. Article 16 A citizen may, by means of a will made in accordance with the provisions of this Law, dispose of the property he owns and may appoint a testamentary executor for the purpose.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۶ یک شهروند ممکن است با استفاده از یک اراده مطابق با مقررات این قانون، اموال خود را از بین ببرد و می تواند یک وصی خود را برای این منظور منصوب کند
[ترجمه گوگل]ماده 16 شهروند می تواند با استفاده از اراده طبق مقررات این قانون، دارایی خود را که مالک آن است، اختیار کند و ممکن است به عنوان یک متهم اعدام برای این منظور تعیین نماید
15. After the commencement of succession, any successor who has knowledge of the death should promptly notify the other successors and the testamentary executor.
[ترجمه ترگمان]پس از آغاز جانشینی، هر جانشینی که از مرگ اطلاع دارد باید فورا به جانشینان دیگر و وصی خود اطلاع دهد
[ترجمه گوگل]پس از آغاز پیروزی، هر جانشین ای که دانش از مرگ دارد، باید به طور ناگهانی به جانشینان دیگر و مجرمان اعدام اطلاع دهد