1. Prejudice against minority groups will linger on as long as people ignore the facts.
تبعیض نسبت به گروه های اقلیت تا زمانی که مردم حقیقت را نادیده می گیرند، باقی خواهد ماند
2. Eliminating prejudice should be among the first concerns of a democracy.
از بین بردن تبعیض بایستی از جمله اولین وظایف یک حکومت دموکراسی باشد
3. The witness's weird behavior prejudiced Nancy's case.
رفتار غیر عادی شاهد، پرونده نانسی را تحت تاثیر قرار داد
4. prejudice against those of a different race or religion
پیشداوری نسبت به کسانی که از نژاد یا مذهب دیگری هستند
5. prejudice somebody against (or in favor of) somebody (or something)
کسی را دچار پیش داوری بر علیه (یا برله) کسی (یا چیزی) کردن
6. a prejudice against modern art
نظر منفی نسبت به هنر امروزی
7. racial prejudice
تعصب نژادی
8. without prejudice (to)
1- بی آسیب،بدون صدمه 2- (حقوق) بدون نفی کردن (حقی دیگر)
9. ignorance breeds prejudice
جهل موجب پیش داوری می گردد.
10. ignorance leads to prejudice
نادانی منجر به پیشداوری می شود.
11. the man of prejudice is, afortiori, a man of limited mental vision
پر واضح است که آدم متعصب،بینش ذهنی محدودی نیز دارد.
12. we accept this settlement without prejudice to our claim for a better settlement later on
این مصالحه را به شرطی می پذیریم که به حق ما نسبت به یک مصالحه ی بهتر در آینده صدمه نزند.
13. she continued to drink to the prejudice of her health
با ادامه ی به میخوارگی به سلامتی خود صدمه زد.
14. a judge should not allow his own feelings to prejudice him
قاضی نباید اجازه بدهد که احساساتش او را دچار تعصب کند.
15. Prejudice sometimes hampers a person from doing the right thing.
[ترجمه ترگمان]تعصب گاهی مانع از انجام کار درست می شود
[ترجمه گوگل]تعصب گاهی اوقات فرد را از انجام کارهای درست جلوگیری می کند
16. He continued to smoke, to the prejudice of his health.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بود که آقای نای تلی به حرف زدن ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]او به خاطر سلامتی او به سیگار ادامه داد
17. Your bad spelling may prejudice your chances of getting the job.
[ترجمه ترگمان]املای نادرست شما ممکن است به شانس شما برای رسیدن به شغل لطمه بزند
[ترجمه گوگل]املای بد شما ممکن است احتمال شانس گرفتن کار شما را از بین ببرد
18. They accused him of having a prejudice against his women employees.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به داشتن تبعیض علیه کارکنان زن متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را متهم به داشتن تعصب در برابر کارکنان زنشان کردند
19. Laws against racial prejudice must be strictly enforced.
[ترجمه ترگمان]قوانین علیه تعصب نژادی باید به شدت اجرا شود
[ترجمه گوگل]قوانین علیه تعصبات نژادی باید به شدت اجرا شود
20. A judge must be free from prejudice.
[ترجمه ترگمان]قاضی باید از تعصب آزاد باشد
[ترجمه گوگل]قاضی باید از تعصب آزاد باشد
21. Women still face prejudice in the workplace.
[ترجمه ترگمان]زنان هنوز هم در محل کار تعصب دارند
[ترجمه گوگل]زنان هنوز در محل کار تعصب دارند
22. Prejudice remains deeply ingrained in many organizations.
[ترجمه ترگمان]تعصب در بسیاری از سازمان ها ریشه دوانیده است
[ترجمه گوگل]تعصب عمیقا در بسیاری از سازمان ها ادامه دارد
23. Racism is a deeply rooted prejudice which has existed for thousands of years.
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی یک تعصب ریشه دار است که هزاران سال وجود داشته است
[ترجمه گوگل]نژاد پرستی تعصب عمیق ریشه دار است که برای هزاران سال وجود داشته است