1. sometimes the context of a word reveals its meaning
برخی اوقات متن (هم بافت) واژه معنی آن را آشکار می کند.
2. out of context
بدون در نظر گرفتن همبافت یا متن،تحریف شده
3. he took my remarks out of context
او اظهارات مرا تحریف کرد.
4. This statement must be understood in the context of the entire document.
[ترجمه داود سلیمانی] این بیانیه باید درچارچوب کل سند قابل درک باشد.
[ترجمه مهدی مرسلی] این بیانیه باید در چارچوب سند کلی قابل فهم باشد.
[ترجمه معصومه] این بیانیه با توجه به متن کلی سند قابل درک است
[ترجمه ترگمان]این جمله باید در متن کامل سند قابل درک باشد
[ترجمه گوگل]این بیانیه باید در متن کل سند درک شود
5. The context makes the meaning clear.
[ترجمه مرتضی] زمینه معنی را روشن می کند.
[ترجمه روشن علی] متن، معنی را واضح می کند
[ترجمه Mona] متن مفهوم را واضح تر می سازد
[ترجمه ترگمان]این زمینه مفهوم را روشن می سازد
[ترجمه گوگل]زمینه را روشن می کند
6. His decision can only be understood in context.
[ترجمه ترگمان]تصمیم او تنها در این زمینه می تواند درک شود
[ترجمه گوگل]تصمیم او تنها در متن قابل درک است
7. You must place these events in their historical context.
[ترجمه حسین غلامی] شما باید این رویدادها را در مضمون تاریخی شان قرار دهید.
[ترجمه ترگمان]شما باید این رویدادها را در بافت تاریخی خود قرار دهید
[ترجمه گوگل]شما باید این حوادث را در زمینه تاریخی خود قرار دهید
8. We are doing this work in the context of reforms in the economic, social and cultural spheres.
[ترجمه ترگمان]ما این کار را در زمینه اصلاحات حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما این کار را در زمینه اصلاحات در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام می دهیم
9. Institutions provide a context in which individuals can take on different roles.
[ترجمه ترگمان]موسسات زمینه ای را فراهم می کنند که در آن افراد می توانند نقش های متفاوتی داشته باشند
[ترجمه گوگل]موسسات زمینه ای فراهم می کنند که در آن افراد می توانند بر نقش های مختلف عمل کنند
10. Skilled readers make use of context and prediction.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان ماهر از مفهوم و پیش بینی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]خوانندگان ماهر از زمینه و پیش بینی استفاده می کنند
11. This small battle is very important in the context of Scottish history.
[ترجمه ترگمان]این نبرد کوچک در زمینه تاریخ اسکاتلند بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]این نبرد کوچک در زمینه تاریخ اسکاتلند بسیار مهم است
12. Without a context, I would have assumed it was written by a man.
[ترجمه معصومه] اگر متن را نمی دیدم تصور می کردم نوشته ی یک مرد باشد.
[ترجمه ترگمان]بدون سابقه، فکر می کردم توسط یک مرد نوشته شده است
[ترجمه گوگل]بدون یک زمینه، من فرض می کنم که توسط یک مرد نوشته شده است
13. You have to see these changes in context: they're part of a larger plan.
[ترجمه ترگمان]شما باید این تغییرات را در بافت ببینید: آن ها بخشی از یک برنامه بزرگ تر هستند
[ترجمه گوگل]شما باید این تغییرات را در زمینه آنها بخشی از یک برنامه بزرگتر ببینید
14. It is important to look at the political and cultural context in which the novel was written.
[ترجمه ترگمان]مهم است که به بافت سیاسی و فرهنگی که رمان در آن نوشته شده نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]مهم این است که به دیدگاه سیاسی و فرهنگی که در آن رمان نوشته شده است نگاه کنید
15. The book shows a somewhat superficial understanding of the historical context.
[ترجمه ترگمان]این کتاب درک کمی از متن تاریخی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب نشان می دهد درک اندکی سطحی از زمینه تاریخی است