کلمه جو
صفحه اصلی

public ownership

انگلیسی به انگلیسی

• owned by the public, under the control of one of the government offices

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مالکیت دولتی

جملات نمونه

1. The rail industry is no longer in public ownership .
[ترجمه ترگمان]صنعت راه آهن دیگر در مالکیت عمومی نیست
[ترجمه گوگل]صنعت ریلی دیگر در مالکیت عمومی نیست

2. The railways passed into public ownership.
[ترجمه ترگمان]راه آهن به صورت عمومی درآمد
[ترجمه گوگل]راه آهن به مالکیت عمومی منتقل شد

3. Socialist policy favours public ownership of the coal industry.
[ترجمه ترگمان]سیاست سوسیالیستی طرفدار مالکیت عمومی صنعت زغال سنگ است
[ترجمه گوگل]سیاست سوسیالیستی از مالکیت عمومی صنعت ذغال سنگ حمایت می کند

4. Moreover, the excessive resort to public ownership is a drag on economic development.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، متوسل شدن بیش از حد به مالکیت عمومی، انگیزه ای برای توسعه اقتصادی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، استفاده بیش از حد از مالکیت عمومی، رشد اقتصادی است

5. Debates over important issues, from nuclear weapons to public ownership, have been settled by manipulation rather than persuasion.
[ترجمه ترگمان]بحث بر سر مسائل مهم، از سلاح های هسته ای تا مالکیت عمومی، به جای متقاعد کردن، با دستکاری حل شده است
[ترجمه گوگل]بحث در مورد مسائل مهم، از سلاح های هسته ای به مالکیت عمومی، به واسطه دستکاری، به جای متقاعد کردن، حل شده است

6. In fact, the Globe favored public ownership but believed in fair play for the private interests.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، گلوب حق مالکیت عمومی را داشت اما به بازی عادلانه برای منافع شخصی اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]در حقیقت، گلوب به نفع مالکیت عمومی بود اما به بازی منصفانه برای منافع خصوصی اعتقاد داشت

7. The claim for nationalization was that public ownership would mean more commitment to those industries by the people who worked for them.
[ترجمه ترگمان]ادعای ملی شدن این بود که مالکیت عمومی به معنای تعهد بیشتر به صنایعی است که برای آن ها کار می کنند
[ترجمه گوگل]ادعای ملی شدن این بود که مالکیت عمومی به معنای تعهد بیشتر به این صنایع توسط افرادی بود که برای آنها کار می کرد

8. To take the grid company back into public ownership would cost about £2 billion.
[ترجمه ترگمان]برای شرکت در مالکیت عمومی، حدود ۲ میلیارد پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن شرکت شبکه ای به مالکیت عمومی، حدود 2 میلیارد پوند هزینه خواهد داشت

9. Beck was not proposing public ownership of the generating plants, but he did want the province to build the transmission lines.
[ترجمه ترگمان]بک پیشنهاد مالکیت عمومی کارخانه های تولیدی را نداد، اما او از این استان خواست تا خطوط انتقال را بسازد
[ترجمه گوگل]بک پیشنهاد مالکیت عمومی گیاهان تولیدی را نکرد، اما او می خواست استان را برای ساخت خطوط انتقال آماده کند

10. Without a significant amount of public ownership therefore, a liberal market system gives companies independence.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بدون داشتن مقدار قابل توجهی از مالکیت عمومی، یک سیستم بازار آزاد به شرکت ها استقلال می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین بدون داشتن مقدار قابل توجهی از مالکیت عمومی، یک سیستم بازار لیبرال به استقلال شرکت ها می دهد

11. Reduced public ownership has led to increased public regulation.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالکیت عمومی منجر به افزایش مقررات عمومی شده است
[ترجمه گوگل]کاهش مالکیت عمومی منجر به افزایش مقررات عمومی شده است

12. More than that, state intervention, and especially public ownership of the means of production, had sadly disappointed socialist hopes.
[ترجمه ترگمان]بیش از آن، مداخله دولت و به ویژه مالکیت عمومی وسایل تولید، متاسفانه امیدهای سوسیالیستی را مایوس کرده بود
[ترجمه گوگل]بیش از آن، مداخله دولت، و به ویژه مالکیت عمومی در مورد وسایل تولید، متاسفانه امید سوسیالیستی را ناامید کرد

13. Only SCPR based primarily on public ownership can be the micro-base of SME.
[ترجمه ترگمان]تنها SCPR مبتنی بر مالکیت عمومی می تواند the کوچک شرکت های کوچک و متوسط باشد
[ترجمه گوگل]تنها SCPR که عمدتا مبتنی بر مالکیت عمومی است می تواند پایه کوچک SME باشد

14. The shift to public ownership also replaced the accountability of partnerships—when there are no profits, there are no partner bonuses—with the dangerous fecklessness of public boards.
[ترجمه ترگمان]تغییر در مالکیت عمومی نیز به جای پاسخگویی به شراکت، یعنی زمانی که هیچ سودی ندارد، پاداش شریکی وجود ندارد - با the خطرناک هیات های عمومی
[ترجمه گوگل]انتقال به مالکیت عمومی نیز حسابدهی مشارکت ها را جایگزین کرد - وقتی که هیچ سودی وجود ندارد، پاداش شریکی وجود ندارد - با بی نظمی های خطرناک هیئت های عمومی

15. But, as a form of public ownership, they have played an important role in the development of national economy, the reform of the economic system and the enhancement of income and consumption in China.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اما، به عنوان یک نوع از مالکیت عمومی، آنها نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی، اصلاح نظام اقتصادی و افزایش درآمد و مصرف در چین ایفا کرده اند


کلمات دیگر: